پنج سال بود ازدواج کرده بودم بعد حامله شدم
هرکی میگفت بچه چرا نمیاری میگفتم بچه دوس ندارم اما واقعیتش از مسئولیت میترسیدم از همین شی و روزا ک دارم الان میگذرونم تک و تنها
شوهرم بوق سگ میره سر کار شب انقد خسته میاد ک جون حرف زدن نداره نه برای خودش و بدنش ارزش قائله ک ی استراحت کنه ن برای زن و بچش.انشبم ازون شبلس ک باید تا صب بشینم بالا سر ویهان از ترس تب.گاهی وقتا ی نیمچه کمکی میکنه ولی دگ ن ازون کمکا ک تا صب بشینه مث من .نمیدونم شاید من توقعم زیاده اما مادر شدن واقعا سخته مادر شدن ینی دگ خودت مهم نیستی فقط بچه بچه بچه

دیگه هر کار کنیم مسعولیت بچه با مادره هیچکس هم بهتر از مادر نمیتونه از بچش مراقبت کنه .

کاملا درکت میکنم همین طور که میگی باز خوب ۵سال صبر کردی من که تو ۲۰سالگی که درکی از زندگی نداشتم با یه شوهرکه معتاد بود حامله شدم چی بگه الان خداروشکر شوهرم سالم و خوب ویه پسر۱۶ ساله دارم با یه دختر کا۱۸ ماهشه خواستم بگم بدون اینکه تصمیم بگیرم تویه مسئولیت سنگین قرارگرفتم اصلا نمیدونم کی۳۶ سالم شد مادر بودن یعنی پایان تنهابودن با خودت و زندگیت وقتی بچه میاد همه چی تموم میشه زندگیت میشه بچه تموم زندگیت مادربودن سخت ترین نقش و سخت ترین کار دنیاست هرچی بگیم کم

درکت میکنم عزیزم، مامانا همه مثه همن بعضیا که خیلی خسته تر هستن و شرایطشون سخت تره، اوناییکه همسراشون اخلاق نداره، بعضیا شاغلن، بعضیا همسرشون فوت شده حتی و بعضیا جدا شدن و تمام مسئولیت مالی هم رو دوش خودشونه
اگه اخلاق شوهرت خوبه عزیزم لطفا اینجوری فکر نکن که براش مهم نیستین اون بخاطر شما داره اینهمه از جسم و روحش بیشتر لز توانش کار میکشه

وای چقدر شرایطتت مثل منه😭

درکت میکنم عزیزم خیلی سخته
و تمام سختیش بر دوش مادره

درک میکنم
مسولیت سختی و شیرین هست
من ک شوهرم فقط جمعه پیشمه اونم خستس خواب خواب
بخاطر وضع بد گرونی هس
مجبوریم توقعمون ب صفر برسونیم

خدا کمک می‌کنه ... پول بزار زیر سرش فردا بده فقیر.... هر ماه تونستی تکرار کن

مادر شدن مثل این میمونه ک ب خدا میگی من دیگه تموم شدم دیگه از الان ب بعد فقط بچه

خدا قوت عزیزم
حق داری❤️‍🩹
این روزا هم میگذره
قوی بمون و یکم تحمل کن یکم بزرگ تر شن بهتر میشه اوضاع