۹ پاسخ

اخی عزیزم الهی زودی زایمان کنی🤲🤲
قطع کردن ک یکم استراحت کنی جون بگیری
۵ دوباره پر انرژی شروع کنی ان شاءالله❤🤲

میخان برن استراحت
از بس وحشین

منم اراکی هستم،من خیر سرم رفتم قدس زایمان کردم با کار دکترم باعث شد احتمالا فیستول بگیرم و دوباره رفتم اتاق عمل و فعلا دارم میگذرونم تا ببینم مشکلم حل میشه یا نه. کاش منم میومدم سینا آشتیانی کاش سزارین می کردم.
وقتی زایمان کردی یادت باشه برا منم دعا کن

انشالله به سلامتی زایمان کنی

ولی من وضعیتم کلا فرق میکرد دردم میگرفت ولی رحمم باز نمیشد و چون پلاکتم پایین بود هی قط میکردن

وااای اینا منم بامن این کارو کردن تا۴ روز فقط هر روز میزدن بعد قط میکردن اخرش سز شدم

خودشون چیزی نمیگن
ورزش چیزی نمیگن بکن نمیگن راه برو

درد نداری

کدوم بیمارستان

سوال های مرتبط

مامان مامان فندوق مامان مامان فندوق ۳ ماهگی
مامان ماهلین🩷ماهور🩵 مامان ماهلین🩷ماهور🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲
خلاصه وقتی من رفتم اتاق زایمان ساعت حدود ۶ و نیم شب بود و همون دقیقا سرم هیوسین بهم زدن و شروع کردن ب آمپول فشار و آنتی بیوتیک و آمپول عضلانی و خیلی چیزای دیگ ...اونشب تا صب دو تا سرم ک داخلش آمپول فشار زده بودن بهم زدن دریغ از ی ذره درد ولی حدودا ۱۰ بار معاینم کردن ک همون ۱ سانت بودم و اصلا بیشتر نمیشد انقدر هم سرم زدن بهم ک دیگ همه جای دستام جای سوزن بود.خلاصه ک من اونشب گرفتم راحت خوابیدم دکترا تعجب میکردن میگفتن درد نداری میگفتم اصلا .خلاصه اونشب صب شد و روز از نو .دوباره معاینه کردن و ورزش و آمپول فشار و آنتی بیوتیک و خیلی چیزای دیگ ...
اون روز اصلا حالم خوب نبود و فقط گریه میکردم فقط میگفتم خداکنه بلایی سر بچم نیارن آخه همونجور ک داشتن ضربان قلب بچه رو گوش میدادن یهو ضربان خیلی افت کرد و دکترا ریختن روسرم و معاینه کردن ک یکی از دکترا گفتم برگشت برگشت ک اون لحظه قلبم دیگ داشت وایمیساد ..انقد ّقسم دادم گفتم توروخدا من از دیروز همش ۱ سانتم اگ پیشرفت نمیکنین ببینم سزارین ک قبول نمیکردن
خلاصه ساعت ۱ونیم دکتر اومد و کیسه آبمو پاره کردن و من از ساعت ۲ بعدازظهر اوج دردام شروع شد بحدی ک فقط داد میکشیدم و خدارو صدا میزدم...از ۲ تا ۵ خیلی خیلی درد میکشیدم