۸ پاسخ

ببین دختر شما 5 سال کوچیکتره از دخترخالتون طبیعتا همبازی بودنشون درست نیست اپن الان تو سن بلوغ و قطعا کنجکاو

شما گوشیتونو نباید میدادی دوتا بچه اونم بانت روشن بچه ای که سواد داره سرچ میکنه دیگه دختر خودتم بود سرچ میکرد فقط سواد نداره

عزیزم هیچ وقت بدون نظارت گوشی وصل ب اینترنت رو‌ب کودکت نده. مقصر شمایی

یه سوال بپرسم؟؟چرا بچه ۴ ساله باید بدونه اینستا چیه؟؟؟
واقعا از بلوغ زودرس و خطرات اینستا نمیترسین؟

سلام عزیزم، اول که دختر خالت هنوز بچس و اگه چیزی هم ببینه منظور اون دختر و پسر تو اون فیلم رو نمیدونه چیه، دختر خودتم همینجور، دوم ببخشید اینجور میگم شاید از منم ناراحت بشی ولی مقصر شمایی که موقع بازی بچه ها بهشون گوشی میدی. حداقل اون تایمی که دخترت داره با کسی بازی میکنه گوشی بهش نده یا اگه بچه ای گوشی دستش بود بهش بگو الان وقت بازی با اسباب بازیاتونه بگو ثمین اومده با شما بازی کنه نه گوشی ببینه.

حالا به خالت موضوع رو بگو با دخترتم حرف بزن بگو با هیچ کس فیلم نبینه گوشی نگاه نکنه. درمورد موضوع دیشبم چیزی نگو که حساس بشه و تو ذهنش بمونه.

کاری هست که شده حتما با مادر بچه صحبت کن و جوری صحبت کن که فکر نکنه بچه ذات بدی داره راجع بچه خودت آرامش خودت حفظ کن بهش توضیح بده بدن آدم چیز شرم آوری نیست اما بعضی ها ازش استفاده درست نمی کنن و راجع به حریم خصوصی و این چیزا صحبت کن و به هیچ عنوان فعلا گوشی دست بچه نده یا اگر میدی فیلتر شکن نداشته باشه یا نتونه از اینترنت استفاده کنه اگر دیدی دخترت کنجکاو تر شده یا دچار شرم یا خجالت شده حتما به جلسه پیش روانشناس ببر و با هیچ بچه ای تنهاشون نزار

تو گوشی شما سرچ کردن؟

دختر خالم یه شخصیت آرومی داره اصلا ازش انتظار نداشتم

سوال های مرتبط

مامان 🌈Nil مامان 🌈Nil ۴ سالگی
خانوما شده تا حالا حس کنین معلم بچتون، نه از شما نه از بچتون خوشش نمیاد؟؟
چیکار میکنین؟!
دخترم ۱ ساله میره کلاس آیمت، امروز برای اولین بار ،سر کلاسشون ،رو صندلیش ،های های گریه میکنه ،که معلم درو باز کرد خیلی بی اعتنا گفت مامان نیلا ،بیا نیلا بی دلیل نشسته گریه میکنه!!!!خودشم رفت پیش اون یکی بچه ها که درسشو ادامه بده!!!
رفتم پیش دخترم پرسیدم چی شده، کی اذیتت کرده؟؟اونم با صدای اروم گریه میکرد و میگفت مامان فقط بریم خونمون!!
معلم هم با عصبانیت به من گفت یعنی چی خانوم ، چرا اینطوری میگین!! هیچکسی با نیلا کاری نداشت!
منم دست بچه رو گرفتم اوردمش خونه تو مسیر هم هق هق گریه میکرد اصلا نمیگفت چی شده!
تا اینکه تو خونه طبق حدسیات قبلی خودم که قبلا هم شنیده بودم،
فهمیدم که پسر دوستم توی کلاسشون بهش گفته، نیلا بلد نیس بنویسه!!!
اینم بغض کرده و فشار اومده بهش و گریه کرده!
من الان چه خاکی تو سرم بریزم که دخترم میگه دیگه نمیرم کلاس؟؟
دلم گرفته خودمم استرسی شدم!
موندم اون پسر بچه رو دیدم چی بگم بهش؟؟؟به معلم چی بگم که با بچم لج نیفته؟! به لج
مامان مهراد مامان مهراد ۴ سالگی
چقدر دنیای بچه ها پیچیده اس، من با جاریم تو یه ساختمون زندگی میکنم قبلا کم و بیش رفت و آمد داشتیم در حد سر زدن دو سه ساعت خونه هم میرفتیم الان دوسه ساله جاریم دیگه نمیاد بگم پارسال اومده باورتون نمیشه ، در صورتی که من بیشتر میرم خونه اونا چندوقتی دیدم نمیاد منم گفتم خب وقتی اون نمیاد من چرا میرم؟ منم رفت و اومدم کم شد ، بعد پسراش یکیش ۱۰ ساله یکیش ۷ ساله پسر من خیلی باهاشون جوره ،امروز برده بودمش دوچرخه بازی کنه پسر کوچیکه جاریم هی به پسر من می‌گفت دنبالم نیا، پسر منم مگه ول میکرد هی میدونید دنبالش ،بهش گفتم مامان ندو دنبالش دوس نداره دنبالش بری! پسر من خیلی دوس داره اونو ولی اون چسبیده بود به پسرای همسایه ها و به پسر من اینجور میگفت منم با خوبی بش گفتم دوسِت داره که دنبالت میاد تو خونه هم بهونتو می‌گرفت بعد تو اینجوری میکنی ! منم دیگه به پسرم گفتم بازی خودتو بکن کاری به بقیه نداشته باش ولی باز میرفت ، دیگه وقتی خواستیم بریم خونه پسرمم بهونه نگرفت که بره خونشون باهاش بازی ! 🥲 طفلی پسرم دید چجوری باهاش رفتار کرد نرفت پیشش دیگه💔 دلم کباب شد واسه بچم ، شما اینجور وقتا چی میگید به بچتون که خودشو نبازه و دلش نشکنه؟
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام مامانا
شما برا تربیت جنسی بچه هاتون چیا بهشون گفتین؟
من جاهای خصوصی رو گفتم و این که نباید کسی ببینه و دست بزنه و از این حرفا
دخترمم خیلی رعایت میکنه
دیگه نمیدونم چیا باید بهش بگم
دو روز پیش خونه پدر شوهرم بکدیم پسر خاهر شوهرم که وقیقا همسن دخترم هس هم بود با دخترام بازی میکردن تو حیاط خودمم از پششت پنجره حواسم بهشون بود یه لحظه حس کردم پسره داره میگه فلان جام رو بیرون آوردم (دقیقا اسم الت تناسلی مرد رو اسم واقعیش رو) بعد من گفتم شاید بد متوجه شدم ولی دو سه بار شنیدم و زود نگا کردم ببینم چه خبره دیدم چیزی ده نمیگه و بازی میکنن گفتم شاید بد متوجه شدم دیگه حواسم بهشون بود تا این که یک ساعتی بعدش دیدن واقعا داره هی میگه فلان جات رو بیار بیرون اینقددد عصبی شدم جوری که دخترام متوجه نشن رفتم بهش گفتم اگه از این حرفا بزنی نمیزارم بازی کنین
خیلی خیلی پسر بی ادب و پر رو و گستاخی هست با هیچ کس صلاح نمیره منم اصلا نمیزارم همو ببینن ولی اون روز اتفاقی شد
بعضی خونواده ها از جمله بابای همون بچه اینقد بی فرهنگن که فکر میکنن چون پسر هس دیگه مجازه هر چرتی بگه تشویقش هم میکنن
حالم ازشون بهم میخوره