۶ پاسخ

نه ماهان دوسه ماهی میشه اضطراب جداییش تموم شده قبلا دستشویی میرفتم توحیاط انقدرگریه میکردهلاک میشدالان نه میاددروبازمیکنه میشینه روسکوتامن بیام یامیگم مامان میرم جیش کنم بیرون نیای نمیاد

دختر من اصلا قبلا منو نمیخواست! میرفتیم بیرون التماس غریبه ها میکرد بغلش کنن ببرنش در این حد دوستم نداشت! الان خیلی بهم وابسته ست حتی بغل شوهرمم نمیره کمرم میشکنه ولی باید خودم بغلش کنم! قبلا خیلی بد بود خیلی ناراحت بودم الان با اینکه سختمه ولی به نظرم بهتره! عید یک و نیم سالش بود رفتیم مسافرت زهرمارم شد انقدر آویزون غریبه ها میشد ک از دست من فرار کنه😐

دخترمنم خیلی وابستم شده

اره باربد الان دیگه فقط به دسشویی گیر میده نیم ساعت ۴۰ دقیقه ای یبارم یادش میوفته صدا بزنه مامان میاد چک میکنه میبینه هستم میره
از سرش میوفته

به نام خدا بود و نبود من براش اصلااااا مهم نیست همین که مامانم پیشش باشه دیگه چیزی براش مهم نیست

ن دختر من قبلاً اینجوری بود

سوال های مرتبط

مامان آقا امیر علی مامان آقا امیر علی ۲ سالگی
مامانا بچه های شما هم اینطورین یعنی؟
پسرم خیلی وابستگی شدید به من داره وقتی از خواب بیدار میشه حتما من باید بغلش کنم تا آروم بشه وقی به هر دلیلی گریه کنه حتما من باید بغلش کنم و به هیچ عنوان تو اینجور مواقع بغل هیچ کس حتی همسرم نمیره
خسته شدم کی این وابستگی اش از بین میره شبا وقتی که میخاد بخوابه دستم رو محکم میگیره و من باید ساعت ها تو همون حالت بمونم اگه دستم رو بکشم متوجه میش حتی دو ست دارم تو خواب به یه پهلوی دیگم بخوابم ولی به محض اینکه تکن بخورم بیدار میشه خدایا یعنی تو خوابم نمیتونم اونجوری که میخام بخوابم دیگه بماند که تا صبح بیست بار بیدار میشه و من باید بغلش کنم تا دوباره خوابش ببره
به خدا دیگه کمر ندارم با خودم فکر میکنم اگه بچه دوم بیارم اینو چکار کنم آخه ۳۵ سالمه نمیتونم چند سال صبر کنم ولی با این اوصاف دیگه منصرف شدم چون واقعا خیلی وابسته اس و هیچ جوره نمیشه بچه ای دیگه بیارم
صبح تا شب فقط بهونه میگیره یه دیقه بشینم میاد موهامو میکشه یا گازم میگیره بخدا ما هم انسانیم
دلم میخاد فقط گریه کنم یعنی رنگ آرامش رو دوباره میبینم😭😢😭😢