مامانا دخترم قبلا اینطوری نبود الان از بادکنک برف شادی میترسه خیلی ترسو شده این روزا نمیتونم حتی تولد و عروسیم برم به خاطرش چیکار کنم به نظرتون😞

وای پسر منم یه دوره ای اینطوری بود همین یکماه پیش. از همه چیز میگفت میترسم الان بهتر شده دیگه زیاد نمیگه

شاید بادکنک دستش ترکیده ترسیده ماهان اینجوری نیست

دختر من برف شادی رو از دستش قایم میکنم از بس دوست داره ولی از آدما مثلاً یکی سبیل یا ریش داشته باشه یا موهای عجق وجق از مردا خیلی می‌ترسه یا جدیدا نمی‌دونم چرا از صدای اذان می‌ترسه دیوونه میشه پشت خونمون مسجده صداش میاد جدیدا می‌ترسه ولی خوب عاشق آهنگ و موزیک هم هست من هیچ حرف منفی هم نزدم بگی من شاید باعثش باشم

هیچ کاری لازم نیس
یه دوره محدوده
آیسان از یه سالگی میبردم شهربازی همه چی سوار میشد اصلا ترس نداشت
دو سالگی اینجوری شد از هر چیز موزیکالی میترسید
پسرعموش یه ماشین شارژی داشت از اون میترسید سوار نمیشد
این اواخر رفتیم خونشون گفت الا بلا میخام سوار اون ماشین شم
دیگه بعد اون از چیزای موزیکال نمیترسه

بنظرم بچت ازهرمهمونی مهمتره
رادمهرم جدیدامیترسه ازبادکنک