امشب پسرمو حسابی دعوا کردم حالم بده عذاب وجدان دارم
طفلکم تو خوابم داره هق هق میکنه
تو مسیر اومدن ب خونمون هی خواست بیاد بغلم گفتم قهرم باهات
ب باباش گفت مامان باهام دعوا کرد و بغض داشت
اما بعدش بغلش کردم و بوسیدمش خوراکی دادم روپام خوابوندم الان
اما بازم اعصابم خیلی خورده
رفته بودیم هییت
علی وقتی بچه تر بود دوتا دختر۱۳،۱۴ساله میومدن باهاش بازی میکردن
اما جدیدا ک دست بزن گرفته واقعا همش تو استرسم ک نکنه بزنه چنتام مورد بوده ک زده
نمیبرمش بیرونم ک خب چیکار کنم پس ادمارو بیشتر ببینه یکم
بعد امشب مداااام رفت بغل یکیشون هی داز کشید بغلش یبارم از صورتش زد
من چنبار رفتم اوردم
حالا تعریف نباشه بچه ان دیگه چشم میخورن
این بچه یکم خوشتیپش کنم یایکم شیرین زبونی کنه چنان چشم میخوره ک نگم
قبلش جایی بودیم همش گفتن چقد خوشتیپ کردی مامانش چرا گازش نمیکیری انقد زبون میریزه
بعد رفتیم هییت اقا بچم اصلا انگار اروم قرار نداشت
همش ادا اصولی حرف میزد اصلا مشخص نبود چی میگه
اخرشم ک زد از صورت دختره منم دیگه عصبانی شدم پاشدم نصفه و نیمه از هییت اومدیم
الانم یه عااالمه عذاب وجدان دارم بچم همش هق هق میکنه تو خواب

۶ پاسخ

عیبی نداره گاهی لازمه دعوا کردن همش ک نباید نارشونو کشید اونوقت میرن تو جامعه یکی باهاشون دعوا کنه به مشکل میخورن
ولی فردا صب ک پاشد بهش بگو علی جونم دیروز خیلی کار بدی کردی اون دوستتو زدی
الان ماشالله بزرگ شده متوجه حرفات میشه
بگو اونا تورو دوستت دارن میان باهات بازی میکنن اگه بزنیشون از دستت ناراحت میشن دیگه نمیان بازی کنن باهات
فردا یکم بیشتر هواشو داشته باش جبران میشه

به نظرم جو این جور جاها برای برخی بچه ها مناسب نیست
مخصوصا بچه های پر انرژی
برای این کارش ببرش توی اجتماع ولی جایی مثل پارک
خونه بازی

مامان علی دختر منم دختر خالش یکسال ازش کوچیکتره می‌ره طرف وسیله ای که اصلا مال خودش هم نیست جیغ می‌کشه و می‌ره هلش میده یا همینجور دخترخالش می‌ره کنارش یا رد میشه با حرص میگه برو کنار و هلش میده منم خجالت میکشم و خواهرم هم ناراحت میشه
داداش کوچیکش هم اگ چیزی رو بگیره میزنه توی سرش و ازش میگیره میگه مال خودمه یا از من حرصی بشه می‌ره اونو میزنه
و بششششدت هم گریه می‌کنه واس هرچیز کوچیک و مسخره ای وای من ک دیگه در حد انفجارم از دستش ولی کاش دست بزنشون رو ترک کنن خیلی آدم کلافه میشه توی جمع

سلام عزیزم. انگار پسر منو توصیف کردن دقیقا وقتی همسن پسرشما بود. بنظرم فقط بگو مامان دعوا بده نزن منتظر نباش امروز بگی فردا یاد بگیره. پسرمنم مدام دعوا میکرد البته بیشتر مواقع هم بچه های دیگه میرفتن رو‌مخش خودم دیدم ک میگم چون من هرجا برم هرچند شلوغ باز ی چشمم ب پسرم هست.خلاصه سرتو درد نیارم ۳ماه پیش گذاشتم مهد نگم ک اونجام کسی از دستش آسایش نداشت چون دعوا میکرد ب هیچ عنوان حرف زورم قبول نمیکرد.با مربی در میون کذاشتم ک پسرم دست بزن داره و... بعد ی مدت از سرش افتاد .بهش فرصت بده درضمن حالا دعوام کنه مگه جی میشه غصه نخور بقیه باید درک کنن ک بچه هست شما خودتو ناراحت نکن مامان قشنگ

اینک بگی قهر کردم بدترین حرفه

هیئت چی 🧐

سوال های مرتبط

مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
دیشب یه جایی بودم یه خانمی یه جریانی رو تعریف کرد برا ۳۰ سال پیش بود

گفت تو روستا بودیم پسرم کلاس دوم بود از مدرسه اومد گفت منم مرغ میخام بخورم دوستم مامانش مرغ درست کرده رفتم کتابم از خونشون بیارم سفره پهن کردن دیگه منم اومدم خونه حالا منم مرغ میخام

میگه بچم نیم ساعت جیغ و گریه ول کنم نبود ک یالا منم مرغ میخام
خانمه میگه شوهرم نبودش منم هیچی تو خونه نداشتم

میگه بخاطر بچم پاشدم رفتم در خونشون (فامیل هم بودن باهم )
میگه بهشون گفتم یه تیکه مرغ پخته یا خام بهم بده واسه بچم خونتون دیده گریه میکنه شوهرم بیاد بخرم حتما پسش میارم
میگه دختره گفت باشه رفت بیاره مادره چشم غره رفت اومد گفت ب جون این پسرم نداریم
میگه برگشتم بچم تا عصری هرچی دادم نخورد و فقط گریه ...
خلاصه میگه پسری ک جونشون قسم خورده بود تب کرده تب بالا یه هفته شد ۱۰ روز شد یه ماه شد تب این بچه قطع نشد ک نشد دکتر و دوا و بیمارستان و دعا و بستری هم فایده نداشت تب بچه ۴۰ درجه همراه با تشنج بود و بی دلیل همه ازمایشات سالم سالم..
مامان گیسو مامان گیسو ۳ سالگی
خیلی خیلی خیلی ناراحتم تو حالت انفجارم
ی جوری رفتار میکنن انگار گیسو اصلا بچه من نیس
تا میخام حرف بزنم شوهرم هی میگ گیر نده لج نکن غر نزن
انقد بچه کنار باباش لوس شده همین ک میبینه مث جن زده ها رفتار میکنه ب شدت لووس شدع و من خیلی بدم میاد
دقیقا این رفتارم خونه مامانم داره
هرچی از بچه اینجوری بدم میومد همیش دور و بریا رو میدیدم میگفتم بلد نیستن بچه بزرگ کنن
حالا بخاطر رفتار خودخاهانه دور و بریام دقیقا بچم اینجوری شده
اوایل ک همه چیظ دست خودم بود انقد این بچه مودب بود ک خدا میدونه چند وقته تررر زدن تو تربیتش واقعا شاکی ان
خونمون بازسازی دارع امشب مجبور شدم بیام خونه مامانم واس خاب شرایط خونم خوب نبود
دخترم عین روانیا از وقتی اومدیم دیونه بازی در میاره
تا دراز کشیدژم گریه ک میرم پیش مامانی
سریع مامانم اومد بغلش کرد برد
با اینک گفتم نه!
بحث بردنش نیس
بحث اینه من هرچیو میگم نه و نمیخاد اینا خلافشو انجام میدن و این بچه فاتحه برا حرف من نمیخونه
مامان دونه انار بهشتی مامان دونه انار بهشتی ۳ سالگی
شمام ب بچتون زیاد نکن نکن میکنین؟؟؟
الان ک از پوشک گرفتم بچمو مثلا یهو موقه جیش کردن دس میزنه ب اندام خصوصیش بعد تا میگم نکن زود دستشو میزنه لباسش پاک میکنه
منم مدااام درحال شستنم نمیتونمم بندازم تو ماشین
بعد عصبانی میشم داد میزنم واقعا دست خودم نیس اخه
سرویسمونم تو راهروعه
خونمونم با مادرشوهرم مشترکیم فقط بین دو طبقه یه تخته فیبر زدیم
اینم ک هررچی از ما میشنوه ک ب بقیه میگه ب کنار
بعد پسر من دیر میخوابه اینم ک خب سنش زیاده زود میخوابه ماهرسری میریم دسشویی سروصدا داره بهرحال
امروز هررچی ب پسرم گفتم پاشو بریم پیپی کن نکرد
اخر نیم ساعت پیش کرد ک مادرشوهرمم باصدای بلند ک اینا همش ۱داشون میاد و فلان
والا نمیدونم چیکار کنم
بچه اس دیگه دست من ک نیس
منم سر همین مسئله ک این میشنوه و گزارش میده ب عالم و آدم خیلی استرس میگیرم اینم دست خودم نیس کلا استرسی هستم
متاسفانه هورمونامم بهم ریخته یه هفته پاکم یه هفته پرید
تو اون یه هفته پاکی هم ک عصبی هستم
😩😩😩😩
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامانا وقتی بجه هاتون بهونه های بی دلیل میگیرن چیکار میکنید ؟ مغزم دیگه درد میکنه از صدای اراد همش یچیزی برای گریه داره. مثلا بردمش پارک داره سرسره بازی میکنه بعد میره سمت وسیله بازی برقیا ک‌ خاموشه و گریه میکنه و جیغ میزنه ک میخوام درحالیکه تعطیله. یا مثلا ی چی میبینه تو خیابون میخواد و گریهههههه یا بیخود و بی جهت یهو وسط ی مهمونی میگه من ماشین صورتی میخوام بعد گریههههههه
یا مثلا هندوانه اوردم بعد کریههههه ک من انگور میخوام. یعنی یجوری شده ک استرس دارم بیدار شه به چی میخواد گیر بده و سر چی میخواد گریه کنه.
توروخدا بگید چکار کنم. خیلی عصبانی شدم از بعد مادر شدنم. اصلا رفتارامو دوست ندارم از صدای خودم ک‌مدام دارم نصیحت میکنم و آموزس میدم بهش بدم‌میاد وقت لحنم تند میشه واقعا بدم‌میاد از صدام. تکراری شده ک حرفامو لحنمو .... تکراری ک دوست داشتنی نیست برام‌
دلم میخواد مثل قبل از ته دل بخندم بیخیال دنیا باشمو لذتدببرم الاندهمش استرس همش یاد دادن اینکه چماری بکن و چ کازی نکنن ب بچه و....