مامانا دخترم حرصم در میاره میره بغل عمش میخابع بهش بکوب جیپس پفک میدن کاکائو میدن اصلا ب حرف من اهمیت نمیده با هم تو یک خونه زندگی میکنیم ما طبقع بالاییم چکار کنم چ روشی برم میگ عمه ببره دستشویی شلوار بپوشه چکار کنم دیگ خسته شدم توانشو ندارم برم خونه دیگ

عزیزم منم بالای خونه مادرشوهرم میشینم ولی از همون اول عروسیمون سعی کردم رفت و امدم جوری باشه که به حریم خصوصی هیچکدوممون توهین نشه....برای دخترتم تربیت شوخی بردار نیست ..دختر منم یکی از عمه هاشو خیلی میخواد کافیه دختر من لب تر کنه زودتر از من میدوعه...یکی دوبارم همین اتفاقایی که برای دختر شما پیش اومده برا منم پیش اومد ولی خواهرشوهرم وقتی برخورد جدی من و با بچم دید تذکر جدی دید دیگه انجام نمیده یک بار یا دوبار بچت گریه میکنه و عمش ناراحت میشه بهتر از اینه هر سری اوقات تلخی درست بشه که

باید اینا به عمش بگی نه به بچه دو ساله.

خب چ‌اشکال داره ب عمش بچسبببه....عمشه🙄اگه به خالش بچسبه خب خوشحال میشید....بچه منم وقتی میره پیش عمش دیگه منو نمیشناسه.منم اون تایم استراحت میکنم براخودم.میدمش کلااا دست عمش😂

ببين دقيقا يه مدت بالعكس عمل كن مثلا بگو باعمه برو دسشويي به عمه بگو اب بده به عمه بگو اينكارو كنه خداشاهده عمه حس نوكربودن بهش دست ميده ديگه نميگه

اخخخ به خدا منم این درد سرو دارم مال من میچسپه به عمش منم میشم کلفت خونه مادر شوهر عمه الکی میگه پسرت نمیزاره یا مادر شوهرم تو انجام بده هرچی پسرم میکشم بغلکنم بیشتر بهش میچسپه انقدر عصبی میشم که نگو

من ی پنشنبه میرم‌خونه مادرشوهر
گیر میده ب عمش
حالا دختر عمش هم نمیزاره ها
اما این هی میچسبه ب اون
تهش هم نه غذاش درسته نت خوابش
واقعا عذابه

عزیزم چرا میری خوب ؟ منم طبقه پایینم
خیلی کم همو میبینیم

منم خونه مادر شوهرم این مشکلات داشتم اما حرفم میگفتم رک بازم مشکل دارم سر شیرینیجات که قبل غذا مادرشوهرم میده. بسیار عصبی میشم چون دخترم وزنشم کمه