بارداری چرا آنقدر داره زود میگذره😭
همیشه میگفتم تو بارداری بهترین دوران رو خواهم داشت ولی دقیقا برعکس بود بدترین دوران رو میگذرونم یه بلاهایی سرم اومده که دوستدارم شب بخوابم صبح پانشم در این حد اگر به عقب برگردم فعلا بچه دار نمیشم نمی‌دونم چندین ماه تو اقدام بودم دقیقا ماهی گرفت که کلا یکبار اقدام کرده بودم ناشکری نمیکنم ولی خیلی بلا سراومد شاید باورتون نشه تا همین الان از اول هرروز کارم گریه از همه دلگیرم خیلی چیزا به دلم مونده فقط امیدم به خداست وقتی دکتر بهم گفت باید آمینو بشی گفتم خدایا هر چی صلاح میدونی تو تقدیم باشه خداروشکر سالم بود.خدا به من نه حداقل به بچم رحمش بیاد یکم زندگیم رو سروسامون بده.خیلی چیزا دلم میخواست ولی نشد بگم هوس خیلی چیزا داشتم خدا خانوادمو حفظ کنه باز هوامو دارن.
ولی خب آدم از شوهرش انتظار داره سر شوهرمو خیلی بلاها اومد که مقصر خودش بود نمیبخشم کسایی رو که به این روز مارو درآوردن.من 6ماه زندگی ندارم 😭😭آنقدر دلم میخواد مشهد بودم میرفتم تو حرم یه دل سیر گریه میکردم😭لطفا کسایی که مشهد هستن حرم رفتین منو هم یاد کنید
خیلی دلم پر بود من سنی ندارم ولی خیلی چیزا دیدم و کشیدم از خدا می‌خوام حداقل به بچم رحم کنه

۱۰ پاسخ

خوشگلم
ان شاالله پاقدم نی نی گره گشایی مشکلاتت میشه .مامان جونم قوی باش .همه به جورایی گرفتاری دارن حالا یکی شدید یکی کمتر 😍😍😍

ان شالله ب لطف امام رضا تموم مشکلاتت عین قند و نبات یکی یکی ب بهترین شکل ممکن حل بشه عزیزدلم

الهی که خدا بعد این بخیر کنه
الهی که با اومدن نی نی زندگی ی خوشگل تغییر کن

توکلت هم بخدا باشه
نا امید نباش
در ضمن میتونی بری امامزاده ی دل سیر گریه کنی خودت خالی کنی
در ضمن اگر اهل نماز شب هستی میتونی نماز شب بخونی خیلی آروم میشی 😊
توکل بخدا

عزیزم بمیرم به خدا منم همین بودم تو بارداری حالا من برعکس شوهرم خوبه ولی هزار درد گرفتم قلبم مشکل پیدا کرده که باید بعد زایمان عمل کنم ویه هفته است سنگ کلیه گرفتم افتاده تو حالب هرروز زیر سرمم تا پای مرگ میرم

انشالله نی نیت با قدم پر برکتش زندگیتو زیر و رو میکنه😍❤️از ته دلم برات دعا کردم زندگیت شیرین و بر وفق مرادت بشه عزیزم😍😍

شکر کن عزیزم اشکالی نداره همین که سالمی شکر گاهی سلامتی تو آرزوی خیلی هاست پس صبوری کن و قوی باش شکر گذار کلمات انرژی دارن یا انرژی کلمات حس خوب و اتفاقای خوب رو به سمت خودت جذب کن تا همه چی بهتر بشه

فقط میتونم بگم منم بارداری جالبی اصلا نداشتم…بسپر به زمان کم کم درست میشه

زود میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟ پس جزو خوش شانسایی

مامان جوجه انگار حرفای دل منو زدی اینقدر بارداریم سخت و پراز غم بود که دلم خون شده از همون اول باعذاب روحی تا الان اگه برمیگشتم عقب اصلا باردار نمیشدم خدا بهمون رحم کنه سر شوهرمنم خیلی بلاها اومد تصادف کردیم یه عالمه خسارت سنگین دیدیم این روزاام میگذره ولی برای بارداری دوم با تجربه هستیم و قطعا خیلی بهتر از اولیه

میدونی چیه ادم ادما رو تو سختی میشناسه...

سوال های مرتبط

مامان قرتی وآبجیش مامان قرتی وآبجیش هفته سی‌وسوم بارداری
دیشب یه خوابی دیدم خیلی روم تاثیر گذاشت من چون از قبل بارداریم و تا ۱۲ هفته خیلی نذر کردم و دعا کردم که خدا بهم بچه پسر بده (نه اینکه اینو ترجیح میدم به بچه دخترم فقط به خاطر یه سری دلایل )مخصوصا امیدم به امام رضا بود خیلی دعا کردم و ازش خواستم وقتی ان تی گفت دختره دیگه قسم خوردم گفتم دیگه به اهل بیت کاری ندارم و اعتقاد ندارم و حتی اسمشون رو نمیارم و نه دیگه دعا میکنم الان ۲۴ هفته و ۱ روزمه به دختر تو شکمم خیلی حس خوبی پیدا کردم از وقتی که انومالی رفتم و دیدیمش عاشقش شدم اما خواب دیشبم این بود که من حرم امام رضا بودم و اونجا خادم بودن اما با شناسنامه می‌گذاشتن کسی وارد حرمش بشه و ضریح امام رضا رو لمس کنه و دعا کنه من میدیدم همه وارد میشدن خانوادم هم وارد شدن اما من خادم اونجا که یه مرد با موهای جو گندمی بود و لباس مشکی پوشیده بود گفت شناسنامه ات مشکل داره اصلا نمیشه وارد بشی خواهرم که عاشق اهل بیت و خیلی بهشون اعتقاد داره اونم یکی از خادم ها بود و رو صندلی دم در نشسته بود بهش گفت اشکال نداره بزاره بره داخل ولی نگذاشتن بزارم برم داخل هر چقدر اصرار کردم نشد که دعا کنم رفتم که لباس برا دختر تو شکمم بگیرم یعنی برا سیسمونی از همون پک های ۱۰ تیکه ولی هر چیزی که انتخاب می‌کنم نمیتونستم بردارم خیلی میترسم یعنی ممکن مشکلی پیش بیاد یا به خاطر اینکه از اعتقاداتم دست کشیدم اینطور شد و فقط به خدا روی اوردم به نظرتون چیه ؟؟؟