سلام مامانای عزیز قبلا که قضیه خودمو پسرم و بهتون گفتن حدود سه ماهه در ارتباطیم اول ازم خیلی استقبال کرد بعدش گله و..بالاخره این چند ماه هر کاری کردم حاضر نشد ببینمش همش بهونه آورد و الان هم چند روزیه که میگفت فراموشم و کن و خلاصه من خیلی خیلی اصرار کردم جوری که واقعا خسته،شدم آخرشم گفت دیگه نمیخوام پیام بدی بنظرم حق داره میگه موقعی،که مادر میخواستم نبودی الان اومدی که چی بشه..😔😔
خواستم یه نصیحت برای مادرایی که دارن طلاق،میگیرن یا اینکه طلاق گرفتن و بجه پیش خودشون نیست بگم اول اینکه تا جایی که میتونید طلاق نگیرید و زندگیتون درست کنید چون زندگی بعد طلاق خیلی خوشایند نیست و اگه طلاق گرفتید و بچه پیشتون نیست برید دنبالش حالا اگه همیشه نمیتونید نگه دارید حق ملاقات بگیرید ببینیتش...متاسفانه همسر سابق،من نذاشت بچمو ببینم از یه طرف چون خیلی درگیر دعوا و دادگاه بودیم خانواده م حمایتم نکردن برای دیدن بچم....با اینکه پسرم همه حقیقت و میدونه و بعد من پدرش دوتا زن گرفت و از زن سوم هم دوتا پسر بی،مادر موندن و اونم طلاق داد باز هم منو مقصر میدونه میگه تو نباید ولم میکردی میگه مگه من بچت نبودم
حالا ازتون خواهش میکنم برای آرامش دلم دعا کنید حالم خیلی خرابه😭😭😭
بدتر از همه اینکه نمیتونم دردمو به کسی بگم
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی رفلاکس اسهال
یبوست شربت سرماخوردگی

تصویر
۱۸ پاسخ

الهی دورت بگردم 🥺 غصه نخور چند وقتی ازش چیزی نپرس تو که صبر کردی باز صبر کن زیادی اسرار کنی بدتر میکنه عزیزم ،بذار دلتنگت بشه نمی تونه ازت بگذره . داره غصه هایی که خورده رو خالی میکنه ،داره به اشتباه تورو تنبیه میکنه اما بر می گرده به سمتت عزیزه دلم صبر کن🥺🥺♥️

عزیزم خییییلی کوچولو بوده من یکم بهش حق میدم ک الان نپذیرتت یکم ازادش بزا کمتر بهش پیام بده ولی رهاش هم نکن بهش محبت کن پسرا غدن ولی تشنه محبتن

😭😭😭😭😭😭😭

تصویر

😢😢 ولی من حرم برات خیلی دعا کردم همیشه تاپیکات چک میکردم ک بگی دیدمش

با مشاور صحبت کن حتی شده پسرت و خودت باهم برید پیش مشاور چون تو سن بدی هم هست هورموناش ازیت میکنه

چرا حس میکنم یه نفر داره بهش یاد میده اینارو به نظرم با مشاور صحبت کن با راهکار اون جلو برو

عزیز دلم جفتتونم حق دارین سخته من نمیتونمدحستونو درک کنم ولی خودم مادرم دوری از بچت سخته من دخترم مهد میره همشچشمم ب ساعته برم دنبالش بااینکه ترانه پیشمه
بهش، فرصت بده مادر نداشته ک بتونه اون مهرمادری رو درک کنه یکم بهش وقت بده الان بلاتکلیفه از حالش هی خبر بگیر ولی زیاد پیله نکن اگه نمیخاست بلاکت میکرد جوابتم نمیداد

اه عزیزم چ غمگین تو یه سنی نیاز نداره ن ب مادر ن پدر شاید باور نکنی

ازدواج مجدد کردی الان؟

من شوهرم و مادرش تقریبا ی همچین داستانی داشتن تازه ارتباطش با مادرش ۲ ۳ سال قبل ازدواجمون شرو شد زیر بال و پرش گرفت کمکش کرد کم کم کشیدش سمت خودش بااینک اصا حاضر نبود چن سال مامانش ببینه

الهی عزیزم ایشاله برمیگرده منم یکی از اطرافیانم شرایطه شما رو داشت بخدا بزرگ شد رفت

چن سالش بود ک جدا شدین

وای معصومه جان بمیر برای دلت ، تو هم خیلی سختی کشیدی اون از ازدواج سابق که جگر گوشت ازت جدا شد اینم که درگیر چشمش بودی و پای محمد سبحان ....
همیشه از ته قلبم برات دعا میکنم که آرامش محض زندگی رو لبریز کنه و دلت شاد بشه ، شاید پسرت هم الان تو سن بدی هست غرور جوانی به امید خدا درست میشه

اشکم در اومد😭😭
تو داری چی می‌کشی آخه
مططططططمئن باش دل اون از دل تو بدددددتره
می‌دونی چرا
چون نه توانایی پذیرشت بعد این همه سال رو داره نه هضم اینکه بذارت کنار شاید به ظاهر اینو داره بت میگه ولی معلومه از درون داااااغونه
خدا به دل هردوتون نگاه کنه سنش سن حساسیه😔😔😔

فقط بمیرم برای دلت💔💔💔

خیلی سخته
نصیحتت خیلی درسته اطرافم زیاد بودن
حق هم داره
یهویی و سرزده برو ولی جلو نرو در حد آدرس پرسیدن الکی حرف بزن
بچه درونگراست اذیت میشه
نمیخاد دیده شه

اشکم دراومد خدا به دلت صبر و آرامش بده

الهی بگردم خیلی حس بدیه 🥺🥺

سوال های مرتبط