من بعد از فارغ التحصیلیم و وقتی که آزمون وکالتو دادم قبول شدم برای اولین بار و وکیل پایه ۱ دادگستری تهران شدم یعنی هنوزم پرونده می‌تونم بگیرم و پروانه وکالت دارم خیلی کم کار می‌کنم اوایل پرونده‌های سبک می‌گرفتم مثل پرونده‌های حقوقی پرونده‌های طلاق و و یه روز چند نفر اومدن دفتر و خواستن که من و یه آقای دیگه وکیل چهار تا متهم باشیم

کودک
نینی
کولیک
رفلاکس

هر پرونده چقدر میگیری

همسر منم حقوق قبول شد ولی نخواست کارهای وکالت انجام بده چون خیلی سنگینه و روحیه خیلی قوی میخواد الان فقط برای اشناهامون کارهای حقوقی داشته باشن انجام میده در کنار کار اصلیش

ای بابا...مثل جریان ایلیا ی گیلان😭ولی این زجر کش شد فرشته ی خدا

تا چه حد آخه مواظب باشیم الهی خدا لعنتشون کنه چرا آخه اینکارارو میکنن واقعا خیلی سخته ادم فقط استرس میگیره

چقدر خوب که پیام دادی عزیزم
من پسرم کلی تست و... داد مشاوره
حالا میگه میخوام وکالت بخونم امسال دهم
بنظرت خوبه براش

آفرین به لقمه حلالی که خوردی
وکیلها برای پول همه کار میکنن
خداروشکر باهاشون و سرکار نداشتم ولی دختر خاله مامانم خواست طلاق بگیره وکیل ۳۰ ملیون ۲ سال پیش گرفت هیچکار نکرد گفت برید هر کار میخواید بکنید
داییم همینطور
دختر خالم
هر سه تا پرونده طلاق فقط پول میگیرن و تمام
دایی خودم میخواست مهریه نده هزارتا راهکار گذاشت جلوش از برگه قدیمی که سند سازی کنن که خونه را واگذار کرده
خیلی کثافت کاری تو این دادگاه هاست

این جریان قتلم خیلی دور نیست واسه سال ۱۴۰۱ خیلی مواظب بچه‌هاتون باشید الان که دیگه افتضاح‌تر شده و همین موفق باشین همگی

یه روز به خودم اومدم و دیدم دارمم از قاتلا حمایت می‌کنم هم از مقتولا با روحیاتم سازگار نبود کل زندگیم تلخ شده بود یه پرونده می‌خواستم حل کنم از هم می‌پاشید ذهنم درگیر می‌شد حالم بد بود سرایت می‌کرد به خانواده‌ام بالاخره تونستم رشته‌ای که عاشقش بودما حداقل تو جامعه کنار بزارم الانم پرونده‌های سبک و انجام میدم اما دیگه به هیچ وجه شغل اصلیم نیست

منظورم از اینکه نذاشتم هیچ وکیلی براشون کار کنه وکیلای دور و بر خودمن کسایی که اون موقع باهاشون در ارتباط بودم و خیلی ماجرای سختی هم داشت هیچ وکیلی راضی نمی‌شد که بره تو همچین پرونده و ببازه

بیابونایی ده حسن اصلاً جای تردد ماشین نیست اون روز یه راننده تریلی از اونجا رد میشه بچه رو می‌بینه سوار می‌کنه میاره بیمارستان خودش کلی گیر می‌کنه زندان می‌ندازنش حدود دو سه ماه بعد پسر با ایما اشاره میگه که این منو ندزدیده پسر حالش بهتر میشه تشخیص هویت می‌کنه هر چهار متهم گرفته می‌شه و اون چند نفری که اومده بودند دفتر خانواده اون متهما بودند و من هیچ کاری نتونستم براشون بکنم و نذاشتم هیچ وکیلی هم کاری بکنه برای اولین بار هر سه مرد اعدام شدند و خانم به حبس ابد محکوم شد

موضوع پروندشون اینطوری بود که سه نفر مرد به همراه یه زن که دوست دختر یکی از مردا باشه پسر و دختر بچه‌های ۷ تا ۱۱ سال و گول می‌زده و خانومه فقط طلا و زیورآلاتشونو و آقایون بهشون تجاوز می‌کردن و بعد می‌کشتنشون یه روز یه پسر بچه ۸ ساله رو می‌دزدن بهش تجاوز می‌کنن هر سه مرد و سرش رو می‌برن پنجره و گلو بریده میشه و اینا فرار می‌کنن

خب بقیشو بگو دیگه

ایشالله موفق باشی