خانومای گل من بارداری خیلی سختی داشتم استراحت مطلق بودم دیابت گرفتم انسولین میزدم و خلاصه خیلی بدبختی‌ کشیدم بعدشم ک زایمان کردم افسردگی بدی گرفتم که هنوزم مجبورم قرص بخورم ،بماند که بچم کولیکی و رفلاکسی بود و چقدر عذاب کشیدم ، سر دوماهگی اعتصاب شیر کرد تا همینننن الان ،نه غذا نه شیر
دیگه درک میکنید چقدر فشار رو مادریه که باید با سرگرمی و کلک زدن غذا و شیر بچشو بده و اونم نخوره؟؟
اینا هم بماند
هفت ماهگی بچم یه عمل جراحی براش پیش اومد
و این هم باز منو خیلی اذیت کرد
بچمم بی نهایت شلوغه یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید

اگه گاهی هم عصبی بشم دعواش کنم به هیچ‌کسی ربطی نداره‌ که منو قضاوت کنه
و خداشاهده ازش نمیگذرم و حتما از خدا میخوام انقد بگردونه تا این شرایط براش پیش بیاد
یکی از مامانا بدجور منو قضاوت کرد ،فقط میسپارمش به خدا

عزیزم من خیییییلی بدم میاد یکی دایه دلسوزتر ازمادر میشه

عزیزم دلم ....میفهمم چی میگی ....عیب نداره بالاخره هر نظر میده ....تو اونی ک بهت حرف درست میزنه رو گوش کن! چرا شیر نمیخوره؟؟ احیانا پستونکیه؟؟

چی شده عزیزم ؟؟

والا ماهم بودیم با این سختیا ی چیمون میشد
حرف زدن راحته
مهم تو شرایط قرار گرفتنه

هرکار کنی هرکس یجوری قضاوت میکنه بیخیال

منم گاهی عصبی میشم سر بچم داد میزنم یاهرچیز دیگه ولی دلیل نمیشه کسی بیاد بگه مادر بدی هستی انقدری سختی میکشیم که بعضی جاها رد میدیم من هربار پسرم میبینم خداروشکر میکنم ولی وقتاییکه شلوغ کاری میکنه گریه های بی دلیل هرچی بشدت عصبی میشم مخصوصا کار داشته باشم پس تو تنها نیستی عزیزم اوناییکه چرت میگن حتما بچه آروم دارن درک نمیکنن پسر داشتن و شرور بودن چیه 🥲❤️

نباید دایه مهربان تراز مادر شد
کارش اشتباه بوده
دلتو صاف کن و ببخشش

انقد ادم بیشعور پیدا میشه
که ب مادر حس عذاب وجدان میده

میدونم عزیزم درکت میکنم اونایی که قضاوت میکنن مطمینن تو شرایط ما نیستن و با کفش ما راه نمیرن اونایی که بچه شلوغ دارن یا شوهر مرتب و دلسوژ دارن که یا خانه داری یا لچه داری کمک میکنه اگه نکنه هم از کارشون ایراد نمیگیره ورومخ بره یا هم که مامانی خواهری مادرشوهری کسی رو دارن که بیاد کمکشون

خدا بهتون صبر بده تا این روزا رو بگذرونی .

ولشون کن بسپاربه خدا، بچه داری واقعاسخته🥲