فاطمه با یه مشاور صحبت کن اذیت میشی اون بچه هارو هم اذیت میکنی
بچه ها شبا راحت نمیخابم
تا دخترم ی ذره نق میکنه ثانیه ای با آشوب بلند میشم زود شیر میدم که نکنه صدای این باعث بشه پسرم بیدار بشه
یا پسرم مثاا برا آب خوردن بیدار میشه وای مغزم ب سکته میافته نکنه چیزیش شده گریه میکنه
یا نکنه این دخترم رو بیدار کنه و نخابن
تا صب سینم دهن دخترم میشه ی خواب شب راحت ندارم
عزیزم تنها راهتون رفتن پیش مشاور هست،هیچکدوم از رفتارهاتون جسارت نباشه طبیعی نیست
من نمیخوام نه امید الکی بهت بدم نه دلداری بیخود،نگرانی های شما بیمار گونه است و کاملا مضر...شما اینجوری بچه ها رو سرخورده،مضطرب،ترسو،بدون اعتماد بنفسوبا کلی ویژگی های بد تربیت میکنید که بدون شما در بزرگسالی حتی نمیتونن آب بخورن...حتما حتما یه تراپیست خوب مراجعه کنید
چون پسرت کوچکتره واسه همون یکم که بزرگتر بشه خیالتم راحت تر میشه
من چون شاغلم از اول پیش باباشون موندن اتفاقا الان وقتی با اونن خوشحال ترن چون بیشتر از من بازی میکنه باهاشون میدونمم حواس شوهرم بیشتر از من بهشونه
حتی تا یک سالگی که سرکار نمیرفتم عصرا گاهی میذاشتم پیش شوهرم خودم ی دوری میزدم
تو هم شروع کن در حد ی ساعت نیم ساعت برو بیرون هوای تازه بخوره بهت ی قدم بزن ی خریدم بکن انقد روحیه ت بهتر میشه
دقیقا منمهمینطوریم
مریض شدم ترسهامو ب فاطمم انتقال دادم
وای نخوری زمین
وای افتاد
وای ..
شبا تا یکم صدا میدم با ترس میپرم
شب ک میخام بخوابم فکر فردا چجوری غذا درست کنم چجوری بدمش و...
دکتر رضا عبدی. ایدن دکتر نبود کارشناس روانشناسی بود من ی بار رفتم پیشش خیلی خوب حرف میزد قضیه 10سال پیشه.انشالله هنوز نبریز باشه ساختمان smp بود کنار اسکان
خانوم دکتر کوثر یاوری هست یه جمله داره میگه
بچه هاتونو قبل از اینکه یتیم بشن یتیمشون کنید. حالا این جمله همیشه قرار نیس فقط درمورد خدایی نکرده مرگ و میر شما باشه. بهرحال بچه مدرسه میره اونجا قراره تنها باشه چند ساعت یا مهدکودک یا اینکه خدایی نکرده مثلا اتفاقی افتاد خدایی نکرده رفتی دو شب بیمارستان خوابیدی. حساسیتت بیش از حده.
همه این نگرانی ها برای همه ما مادرا هست من فوبیای اینو داشتم ک نکنه تو خونه با بچه م تنهایی من بخورم زمین کله م بخوره بجایی بمیرم این بچه تا کسی بفهمه چی میشه؟باغری چاتدار اوشاقین... ولی شیطونو لعنت کن بعضی وقتا بگو هیچی نمیشه. دار نخپاد احتمالا ولی با یه روانشناس حرف بزن بخاطر وسواس فکری.
من روزا که با پسرم تنهام میگم اگه الان حالم بد بشه بمیرم تا بقیه بفهمن که من مردم بچه ام چی میشه
شب که بد خواب میشه جوری به هم میریزم که انگار خدایی نکرده مریضی بدی گرفته
تا آب از دماغش میاد کلی دعا و ذکر میگم که فقط تب نکنه
موقع خواب کلی دعا میخونم و صدقه میدم و آیت الکرسی میخونم بهش فوت میکنم
ی وقت نصف شب بیدار بشم ببینم روش پتو نیست روی زمین خوابیده استرس وجودمو میگیره که نکنه مریض بشه
کلا فکرم مریضه
دکترم رفتم بهم دیازپام دادن و داروهای گیاهی که هچکدوم رو نخوردم از ترسم
این رفتار بهش میگن وسواس فکری ولی مال شما از نوع شدیدش هست من همیشه دخترم یه مدت میزارم بازی کنه خودم میرم دوش میگیرم یا در خونه رو باز میزارم بره تو حیاط گاهی بازی کنه شما نیاز به درمان دارید
تو استرسی هستی ببین ایم بچه ها هم خدایی بالا سرشون هست مواظبه بسپربه خدا با آرامش کاراتو انجام بده یه وعده خم نخوره چیزیش نمیشع تو مسئول همه چی نیسی پس فردا همین بچه بزرگ میشع دعوات میکنه ولم کن دلت بدجور میشکنه که من همه وقت و زندگیم صرفش کردم الان مزد زحماتمو اینجوری میده مادر توانند کسیه که استرس نداشته باشه به بچه خودش منتقل نکنه بزار بچه ها مستقل بار بیان لای اجتماع بار بیان دستپاچلفتی بار نیان تا چند سال میخوای بچه هارو ساپورت کنی بچه ها بزودی مستقل میشن و نظر و سلیقه خودشون رو دارن
وااااااای بخدا که همه ی حرفاتون کپی اخلاقای منه منم هیشه استرس چیزایی رو میکشم ک شاید هیچ اتفاق نیفته اگه ی سرماخوردگی ساده بخوره فقط بغض میکنم نکنه تب کنه شب تا صب میشینم بالا سرش فقطمثل سایه میدویم دنبالش ک غذاشو تموم کنه شبا اونقد خسته میشم از بس ک همه تلاشم فقط برای راحتی پسرمه ک اب تو دلش تکون نخوره
من هم ابنطوریم تازه من دوتا بچه بزرگ دارن بیرون میرن جونم به لبم میاد تا برگردن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.