۷ پاسخ

اره برو بیارش پیش خودت 🥲🥲منم دلم نمیتد جداش کنم وقتی کنار نیس یجوریم ارامش ندارم

نیارش پیشت بزار جدا بخابه ولی من تاپیکم بخون انشب اونجور شدا همش گریم میاد میگم اگر من نباشم کی موقع ترس کنارش باشه 😭😭

ساعت چند بیدار میشه؟؟ ببینه کنارش نیستی گریه نمیکنه عزیزم ؟

نه دیگه وقتی بچه همکاری میکنع از خداتم باشه

اووووه من از ۱۹ ماهگی جداش کردم و بسیار راضی و خرسند بودم😅

اووو من خیلی وقته جداش کردم، از این حسا هم نداشتم 😅

من تا دوسه سال دیگه
خیلی زوده الان

سوال های مرتبط

مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
مامانا منو راهنمایی کنید
من بیش از حد خودمو وقف بچه هام کردم
می‌دونم هر مادری وظیفشه صد خودشو برای زندگی و همسر و بچش بذاره
ولی من بیشتر از صد می‌دارم
طوری شدم که همیشه سرم انگار تو فشار هست
همیشه نگرانم
صب میشه استرس میگیرم نکنه بچه ها صبحانه نخورن
بعدش ضعف کنن
وقتی میخورن آروم میشم
یکم بعد میگم ناهار چی درس کنم که بخورن
تمام تمام تلاشم رو میکنم غذا بخورن
بازی میکنن نمیشه تو آشوبم نکنه زمین بخورن
وای نکنه سرشون زمین بخوره چیزی بشه
ی دسشویی نمیرم میگم من میرم چیزشون میشه
سر تایم خابشون همیشه نگرانم
میگم اون ساعت خواب باشن
بخاطر همین نه راضیم مهمونی برم
نه کسی بیاد
میریم شهرستان با خودم میگم چرا ا.مدیم
الان خاب بچه ها بهم می خوره
خلاصه همیشه همیشه مغزم تو فشار هست
نمیتونم ب باباشون بسپرم
میگم ی وق بیش از حد گریه میکنن میترسن
ی دندون پزشک نمیتونم برم
میگم بچه ها چی میشن
بنظرتون برم پیش دکتر عصاب دارو بخورم؟
آخه هیچی از خودم دیگه نمونده
میترسم وقتی اینا بزرگ شدن شایدم حتی قبل‌تر
خودم دچار دور زا جون مریضی خاصی بشم از بس
همیشه تو استرس و ترسم
مامان شایلین مامان شایلین ۲ سالگی
سلام عزیزان،خداقوت.ممنون میشم همگی بخونید و نظرتون رو بگید،برام مهمه بدونم عملکردم درسته یا سختگیرانه
دخار من کلا با خوابیدن مشکل داشت الانم که دو سالش شده خیلی خیلی بدتر شده.قبلا فقط خواب شب بود الان برای خواب روزهم مقاومت میکنه.تمام اصول خواب رو رعایت کردم و میکنم،از روتین قبل خواب،تا خاموشی کلی خونه سرساعت مشخص،لالایی و قصه،دمای محیط و حتی صبحا زود بیدار بشه وهرآنچه که شما فکر کنی.ولی پتاسفانه خواب روزش که مکافاته خواب شبشم دو ساعت وول میخوره،گریه میکنه،میره و میاد تا هم خودش هم من کلافه میشیم،طوری که خودم دیگه دارم عصبی میشم،از طرفی ام میخوام حرف تندی بهش نزنم فقط خودم حرص میخورم و میریزم تو خودم،روند خوابش جسم و روحمو نابود کرده.میگمم بذارم به حال خودش هروقت خواست بخوابه نگران رشدش هستم چون اصلا دست خودش باشه نمیخوابه.واقعا نمیدونم چه کنم،بذارم به حال خودش یا همینجور ادامه بدم،سلامت روانشم مهمه اما با این اجبار در خواب میترسم لجباز بشه.