۲۵ پاسخ

فقط میتونم بگم من به جای مامانت ازت عذرخواهی میکنم

کاش باهاش همراهی می‌کرد دلداریت میداد نه اینه زخم بزنه بهت🥹

خیلی حرفش زشته خیلی متاسفم

واقعاچجوری دلش اومده اینجوری بگه گلم چجوری فهمیدین بچت دیابت داره؟

الهی بگردم مادربایددلداری بده بچه اش رانه که زخم زبون بزنه
الان دخترت را انسولین میزنی؟
چندواحددرروزبراش میزنی؟

از کجا فهمیدی دیابت داره عزیزم؟

چه مادر بی رحمی
باهاش قبلش بحثت نشده بود که عصبی بشه این حرفو بزنه؟؟

اصلا کی گفته بیماری بچه حتما باید تقاص باشه الهی ک بچت زودی دامن عافیت به تن کنه

مادرا قدیمین بیخیال توام بهش بگو توام مادرتو اذیت کردی فلان شدی حالا و نرو تا قدر بدونن آدم خودش احترام برا خودش میخره حتی اگ‌مادرت باشه

مادر ت کار اشتباهی کرده باهاش سر سنگین باش زیاد نرو خونشون سواد داره چنین حرفی زد مادر منم چند وقت پیش به ابجیم و من گفت خدا چه بچه های به شما داده چون منو اذیت کردین اما سواد نداره باهاش دعوا کردم اما خواهرم خیلی خیلی گریه کرد چون بچه اش افسردگی داره

واای خدایا قلبم شکست 💔 اخ که چ دردی تخمل میکنی درد بچت ی طرف درد نیش زبون مادری که بای پناهت باشه تو این روزا ی طرف
قوی باش و تو مثل مامانت نباش
قرار نیست همه مامانا خوب باشن که رابطتو باهاش کم کن واس ارامشت

عزیزدلم نمیدونم چرا حرفاتو باجون دل میفهمم

عزیزم چند وقت پیش دیدم گذاشته بودی الان دیدمت باز اصلا نگران نباش حرص نخور بچت خیلی کوچیک باور کن خوب خوب میشه فقط تو کل زندگیش باید حواسش باشه اینو منی بهت میگم که تو اطرافیان دیدم بچه ها دیابت داشتن با قند بالا یکدفعه متوجه شدن الان خوب خوب هستن بزرگ شدن ازدواج کردن یه دوره باید انسولین بگیره ژنتیک خیلی مهم تو ژن خانواده ما هست متاسفانه خود من اصلا شیرینی نمی‌خورم ولی باز قند دارم تو کل دوران بارداری انسولین زدم ،نگران نباش توکل به خدا هیچکس و حرف احدی برات مهم نباشه صد خودتو بذار برا حال خوب خودت و خانوادت

ببین من داداشم از ۵ سالگی درگیر یه بیماری بدی بود که هنوزم خوب نشده
الآن ۲۴ سالشه. خدا می دونه چقدر مادر پدرم سرش سختی کشیدن و گریه کردن. همش فکر می کردیم آینده اش نابوده. کسی بهش زن نمی ده
با همه ی این مشکلات و بیماری ها کنکور رشته خوبی قبول شد استخدام رسمی شد. پارسال زن گرفت. تازه چه زنی هم گیرش اومد. زنش دبیر ریاضی رسمی هست خوشگلم هست.
بخدا ما فکرشم نمی کردیم آینده اش این بشه. بعد همونایی که تو فامیل با ترحم نگاهش می کردن بچه هاشون ۳۰ سالشونه نه کاری دارن نه زنی

عزیزم ای کاش پیشت بودم بغلت میکردم 😢 به خدا خیلی یه لحظه دلم گرفت
تو خدا رو داری اون به جای همه برات بسه 😔

الهی فداتشم من بجای مادرت ازت معذرت میخوام😔😔

بگو چه مادری هستی که خوشحالی بچه من مریضه حالا تقاص هرچیو خودم پس میدم نه اون طفل معصوم🥲

وا چه حرفایی
به جای اینکه غمخوارت باشه این حرفو میزنه

همین بچه ای که داره اینجوری در موردش میگه بعدا از همه بچها و نوه ها بیشتر به دادش خواهد رسید

بگردم الهی 🥺

اخی بمیرم برای دلت نمیدونم چی بگم بخدا چرا بچت دیابت داره عزیزم؟

عزیزم وقتی این همه آسیب ازش داری میخوری چرا باز میری؟

منم پسرم مشکل داره مامانم بهم تیکه انداخت میفهمم الان قلبت ترک خورده ولی خدا به خاطر ترک قلبت به بچت یه چیز خاصی میده که این دیابتش اصلاً دیده نشه آروم باش و خداروشکر کن خدا داره دورت رو خلوت میکنه که بری پیش خودش تو هم برو درستش میکنه فقط آروم باش و صبر کن عزیزم خدا خیلی بزرگه

عوض دلداری دادنشه؟؟؟
ولش کن خدا بزرگه

ای وای... چه حرف تلخی...
شاید دلش از جایی پر بوده

سوال های مرتبط

مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۲ سالگی
سلام مامان گلیا
خوبید؟
آقا من الان تو دوره پی ام اسم بعد غروب با ماشین منو همسرمو بچم رسیدیم دم در شوهرم پیاده شد در پارکینگو باز کنه(در به سمت بیرون باز میشه) دخرمم زور زور که پیاده شم
خلاصه بهش گفتم همینجا پیش ماشین بمون تا مامانم پیاده بشه دوید سمت خیابون دویدم گرفتمش چادرم افتاد از سرم اومدم چادرمو درست کنم دوید سمت در خونه یعنی خدا رحم کرد شوهرم درو نکوبوند تو صورتش وای خیلی بد بود
بعدم که دیدش بم گفت خاک تو سرت نمیتونی یه بچه رو بگیری
وای یعنی انقدر عصبانی شدم (در حالت عادی اینطور نمیشه) اما وقتی اومدیم خونه برای اولین بار سر دخترم داد زدم
خیلی هم صدام بلند نبود اما اونقدری بود که دخترم ترسید و از ترس صدام خودشو محکم میچسبوند بغلم الهی براش بمیرم.... خدا لعنتم کنه که سرش دا. زدم به خدا خیلی پشیمونم همینطور دارم گریه میکنم فقط اون صحنه یادم میاد که با چشمای گرد دوید تو بغلم و گفت ترسیدم ترسیدم مامان
تو رو خدا یه چی بگید آروم شم
یه چی بگید دلم اروم شه
وای خدااا
الان خوابیده من دارم گریه میکنم