۵ پاسخ

بعد شوهرم انتظار داره خیلی زود برگردم ب روال قبل فکر می‌کنه خیلی خوشحال و راضی ام الان دست پا شکسته ی کمک های می‌کنه اینجوری باشم اونم نمیکنه

روز زایمان با تمام دلخوریا ک ازم دلجویی نشد اومدن گوسفند کشتن و رفتن حالا هی پیام میدم دلمون واس بچه تنگه کدوم بچه بچه ایی ک تو بارداری حالشو نپرسیدن ک بهم گفتن واس چی اوردیش گفتن وظیفه مادرته سیسمونی بخره منی ک تازه پدرمو از دست دادم

دوران سختی رو می گذرونیم و هیچ کس درکمون نمی کنه حتی مادرامون که خودشون این تجربه ارو داشتن. فقط خودمون می تونیم بهش غلبه کنیم و خودمون رو رو براه کنیم

من هنوزم همینم

کم کم درست میشه کن بخاطر زایمان سختی که داشتم اینطوری بودم ولی کم کم درست میشه فقط نذار بهت غلبه کنه که افسردگی بعد زایمان نگیری آهنگ بذار به بچه نگاه کن و شاد باش

سوال های مرتبط