دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، ما برناممون اینجوریه که صبح ها باباش زودتر میره سرکار، من دخترم رو شیر میدم اماده میکنم میبرم مهد بعدش میرم سرکار خودم، عصرا باباش ‌زودتر میاد اون میره دنبالش، حدودا یک ساعت ، یک ساعت و نیم باهاشه، باهاش بازی میکنه غذاش رو میده تا من بیام بعدم ، یه ساعتی سه تایی باهمیم بازی میکنیم باهم حمامش میکنیم بعدا میخوابونیمش.. یعنی کل روزای هفته به جز اخر هفته ها همینه برناممون
واقعا هم هر دو با هم مشارکت داریم و باباشم خیلی واسش وقت میزاره باهاش بازی میکنه ‌‌دوسش داره، مثلا خیلی روزا میره دنبالش مهد، مستقیم میبردش پارک ، تو خونه هم میان همینطور کلی باهاش بازی میکنه ولی دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، خیلی ازش دوری میکنه، مخصوصا من که هستم همش فقط میاد سمت من و میخواد تو بغل من باشه و حتی روش رو‌ از باباش برمیگردونه.. یا مثلا تو بغل باباش گریه میکنه شدید که بیاد تو بغل من.. یا مثلا میخواست کف پاش کنیم هر چی باباش میگفت بیا من پات کنم گریه میکرد افتاده بود دنبال من که فقط من پاش کنم کفشاش رو..
طفلی شوهرم خیلی ناراحت میشه، قشنگ میبینم دلش میشکنه، از یه طرف دخترم اینجوری گریه میکنه دلم نمیاد بغلش نکنم، از طرف دیگه احساس میکنم شوهرم ناراحت میشه فکر میکنه تقصیر منه و من خوشم میاد که بچه بیشتر میاد سمت من.. در صورتیکه واقعا اینجوری نیست و من همش به دختر میگم برو بابا رو بغل کن، بابا رو بوس کن حتی خودم هی جلوش بوسش میکنم که ببینه یاد بگیره ولی خیلی بی محلی میکنه به باباش..
به نظر شما علتش چیه؟ اصلا طبیعیه این رفتارش؟

۵ پاسخ

بخاطر اضطراب جدایی هست
بچه ها تو ی سنی شدید وابسته مادرشون میشن پسر منم همینطوری بود مثلا میفتاد باباش بغلش میکرد از گریه غش میرفت تا بیاد بغل من به مرور درست شد

ببین این چیزی که تو کامنتا گفتن که اضطراب جدایی فقط به مادر ربط داره حرف اشتباهیه، اضطراب جدایی یوقتایی توی یه بچه ای حتی نسبت به مربی مهدشه، اگر پدرش به اندازه خودت درگیر سرپرستی بچه بوده، پس موضوع این نیست، چون اضطراب نسبت به سرپرسته، فرقی نداره مادر یا پدر یا پرستار و..... من حدس می‌زنم که زمان کمتری رو با شماست بیشتر با پدرشه، دختر من نسبت به پدرش این رفتارا رو داشت یه تایمی، یعنی میچسبید به پدرش، گریههههه، ول نمیکرد، با اینکه من پاره وقت کار میکنم و اکثرا من پیشش هستم، پدرش اولا شغلش یجوری بود بیشتر پیشش بود، بعد کم شد، سر اون دخترم خیلی اضطراب جدایی نسبت به پدرش گرفت، برای همین سعی کن یکم تایم بیشتری باهاش بذاری، یا تایم مفیدتری، مثلا وقتی باهاش بازی میکنی کلا گوشی رو بذاری کنار یا با هیچکس به جز اون بازی نکنی، شده درحد نیمساعت این کارو بکن، به مرور حل میشه

دختر عمه منم شاغل بود و دخترش پیش عمم بود از صب تا غروب ، بچش وقتی مامانشو میدید هم پرخاشگری می‌کرد هم فقط میرفت بغل مامانش و دیگ به هیچکسی محل نمی‌داد
بچه ها از ۱ تا ۲ و نیم سالگی دچار اضطراب جدایی میشن و اکثرا هم بیشتر نسبت به مادرشون این اضطرابو دارن ک کاملا طبیعیه و جزو مراحل رشدشونه

شاید چون اون تایمی که با باباش هست بیشتره تو که هستی میخواد بیشتر پیش تو باشه

حالا خوبه شوهرت ناراحته از این موضوع .
مرد ایرانی از این موضوع خوشحال میشه 🤣😭میگه اخی بچه منو نمی‌خواد راحتم .بزار بچسبه به مامانش

سوال های مرتبط

مامان 💕دلوین💕 مامان 💕دلوین💕 ۱ سالگی
دخترم عاشق باباشه شوهرم هم عاشق دخترم و به شدت روش حساسه از وقتی از سر کار میاد از سر و کول هم بالا میرن تا نصف شب..از قب تا شب بچم گوشی من بدبخت دستشه شوهرم هم یه نکن بچه بهش نمیگه میگه بچس کوچیکه نمیفهمه اشتباهه این کار میگم خب ما باید بگیم که بفهمه ولی خودش شوهرم قشنگ میشینه دل سیر با ایکس باکس و گوشی بازی میکنه من یه دور گوشی رفتن تو دلم مونده...حالا اینا کاری ندارم من خب بعضی وقتا داد میزنم میگم نکن اشتباهه بچم انگار از من بدش میاد اصلاااا نمیاد پیشم وقتی باباش میبینه همش میره سمت اون اینقدر بهش بوس میده بغلش‌میکنه ولی به من فقط میزنه دخترم با بند پستونک محکم میزنه بهم انگار کمربند دستشه اینقدر درد میکنه و کبود میشم یکی ندونه فکر میکنه شوهرم بهم زده یا شبا موقع خواب اینقدر رو سینم و سرم پا میزاره فشار میده هرچی میگم نکن این کار اشتباهه میخنده فکر میکنه من دارم باهاش شوخی میکنم😑امشب اینقدر با بند پستونک بهم زد و درد کرد که نشستم کلی گریه کردم یعنی اینفدر از من متنفره؟من که کل جوونیم پای این بچه کذاشتم دکتر منع حاملگی بودم از خودم گذشتم تا این بچه به اینجا برسه یکم پول داشته باشم براش لباس یا اسباب بازی میخرم 😭😭😭