واقعا از وقتی ازدواج کردم و به خصوص وقتی مادر شدم تازه فهمیدم مادرم چقدر فرشته است...واقعا حقه که بهشت زیر پای مادرها باشه، هر چی بیشتر میرم جلو بیشتر به این نتیجه میرسم، دو هفته پیش خیلی بد سرما خوردم رفتم دکتر اومدم به سختی وایسادم پای گاز غذا پختم که شام داشته باشیم و بعدش هم کارای حسین و شستشو ظرف ها و کارای خونه هیچ کس حتی یه لیوان آب دستم نداد چقدر دلم پر کشید برای خونه مامانم که وقتی مریض میشدم نمیزاشت آب تو دلم تکون بخوره...
حالا از دیشب که حسین مریض شد همسرم خوابید و من تا صبح بیدار موندم از صبح هم خودم درگیر دکتر و سونوگرافی بودم حسین پیش مامانم بود، غروب همسرم اومد خونه دیدم اونم مریض شده اونم بد مریض افتاده یه گوشه نه حرف میزنه نه هیچی حتی غذا نمیخوره لقمه گرفتم دادم بهش خورده خودم دارم از پا میفتم سرگیجه دارم از بی خوابی ولی باید حسین رو هم نگا دارم نره سمت باباش که اون استراحت کنه...
دلم میخواست حداقل منم وقتی مریض میشم همسرم بگه برو یه ساعت تو خلوت خودت استراحت کن من پیش بچه هستم

۱۰ پاسخ

باز خداروشکر مادرت هست ببین این وسط مثل من تنها بودی چقدر سختتر میشد خواستم بگم درکت میکنم روزایی رو گذروندم که امیدوارم کسی نبینه خانوادگی مریض میشدیم هیچکسم نبود بقول تویه لیوان اب دستمون بده ازسرکار مرخصی میگرفتم اونم بیشتراز ۳روز نمیدادن بعد ۳روز رو فقط برابچه میگرفتم بعدش خودم سرما میخوردم نمیتونستم برم مرخصی باحال زار میرفتم سرکار

عزیزم کاملا درکت گردم تک تک حرفا و جمله هاتو.. بله بهشت زیر پای مادران خدا هیچ خونه ای رو بدون زن نکنه

واقعا باید بهشت زیر پای مادران باشه بی برو برگشت
خداایی خیلی سخته بچه بزرگ کردن اونم بچه ی خوب

آخ
چقدر با تک تک سلول هام حرفاتو درک کردم 😢😢😢

دقیقا
حتی مریض میشم یا پریود میشم بنده خدا یا دخترمو می‌بره خونشون یا برام غذا می‌فرسته میگه یکی دو روز نرو سراغ آشپزی زودتر رو به راه شی

تا بوده اکثرا همین بوده
انگشت شمار مردایی هستن نمونه باشن

ولی خوب ایران جایی هست که فقط برا اینکه سوهرامون کار میکنن خرجی میدن معتاد و خیانت کار نیستن خداروشکر کنیم و ببخشید ببخشید خفه بشیم و بشینیم سرخونه زندگیمون
وگرنه میشه زیاده خواهی و ناشکری

دلم میخواست رو نباید فقط تو دلت نگه داری از شوهرت بخواه که بچه رو نگهداره نه که منتظر بمونی اون بیاد بگه خانوم برو استراحت کن
مردا هیچی نمیفهمن فک میکنن فقط خودشون نیاز به استراحت دارن

سلطان تمام زندگی ها فقط مادرررررر

واقعا همینه بهشت جایگاهشونه .تازه ما این دوره ای ها اکثرا یه بچه یا نهایت دوتا بچه داریم . مادرامون که دوتا به بالا داشتن تو دوره خودشون و همه این مشکلات و بعضیا هم که با پدرشوهر مادرشوهر زندگی کردن .
و واقعا که خیلی بده کاش مردا یکم درک میکردن تو اینجور مواقع

خدایی از تمام وجودم همه چیز برای دخترم می خوام حاضرم هر سختی رو با بندبند وجودم احساس کنم ولی دخترم تو زندگیش موفق باشه به اونی که دلش می خواد برسه اون بالا بالا باشه برعکس پدرش که یادم خودخواه عوضیه

سوال های مرتبط

مامان 🌈Nil مامان 🌈Nil ۴ سالگی
خانوما شده تا حالا حس کنین معلم بچتون، نه از شما نه از بچتون خوشش نمیاد؟؟
چیکار میکنین؟!
دخترم ۱ ساله میره کلاس آیمت، امروز برای اولین بار ،سر کلاسشون ،رو صندلیش ،های های گریه میکنه ،که معلم درو باز کرد خیلی بی اعتنا گفت مامان نیلا ،بیا نیلا بی دلیل نشسته گریه میکنه!!!!خودشم رفت پیش اون یکی بچه ها که درسشو ادامه بده!!!
رفتم پیش دخترم پرسیدم چی شده، کی اذیتت کرده؟؟اونم با صدای اروم گریه میکرد و میگفت مامان فقط بریم خونمون!!
معلم هم با عصبانیت به من گفت یعنی چی خانوم ، چرا اینطوری میگین!! هیچکسی با نیلا کاری نداشت!
منم دست بچه رو گرفتم اوردمش خونه تو مسیر هم هق هق گریه میکرد اصلا نمیگفت چی شده!
تا اینکه تو خونه طبق حدسیات قبلی خودم که قبلا هم شنیده بودم،
فهمیدم که پسر دوستم توی کلاسشون بهش گفته، نیلا بلد نیس بنویسه!!!
اینم بغض کرده و فشار اومده بهش و گریه کرده!
من الان چه خاکی تو سرم بریزم که دخترم میگه دیگه نمیرم کلاس؟؟
دلم گرفته خودمم استرسی شدم!
موندم اون پسر بچه رو دیدم چی بگم بهش؟؟؟به معلم چی بگم که با بچم لج نیفته؟! به لج
مامان آروین مامان آروین ۴ سالگی
شب بخیر بچه ها لطفاً راهنماییم کنید

پسرم دو سه روزی هست ک دوره ویروس اسهال استفراغ رو تموم کرده و خداروشکر خوب شده بعد داداش بزرگش ک از مدرسه اومد گلاب ب روتون اسهال بود من بهش دارو دادم خداروشکر رو ب راه شد ....حالا از اونور پسر برادر شوهرم هم زودتر از آروین مریض شده بود و بستری شد و تازه امروز مرخص شده بود اونم همین ویروس اسهال استفراغ رو گرفته بود حالا بچه اسهال استفراغش خوب شده فق الان بیحاله خوب غذا نمیخوره در واقع میل ب غذا ندارع بعد امشب برادر شوهرم زنگ زد کف ک نیومدی پیش بچه ک شاید بچه هارو دید اشتهاش یکم باز شه بخاطر بچه ها ی چیزی بگو بعد بهم گفت فردا حتما بیایی خونمون منم گفتم باشه نگفتم ک میترسم بیام بچه ها دوباره مریض شن الان بنظرتون چیکا کنم برم یا نه یا بپیچونم یا اگه برم امکانش هست دوباره بچه ها مریض شن الان من پسر بزرگم رو نمی‌دونم این ویروس رو گرفت یا نه اون اسهالش بابت چی بود البته دو هفته پیش پسرم از مدرسه اومد صداش گرفته بود گف سرم درد می‌کنه و تب شد و روز دوم یبار فق بالا آورد بع سرم زد دکتر خداروشکر خوب الان با این تفاسیر تکلیف من چیه