۷ پاسخ

میگم وقتی ی زن و مرد عاشق هم میشن و باهم ازدواج میکنن از خدا مخوان و دعا میکنن که بهشون یه نی نی بده بعد خدا هم یه شب که مامان و بابا خوابن فرشتهاشو میفرسته و یه دونه میزاره تو دل مامانی و اون دونه رشد میکنه و تبدیل به نی نی میشه
چیزی که مامانم برای من و خواهر بردارم تعریف کرده😅

من شنیدم میگن تا جایی که مجازه توضیح بدید بقیشو دیگه خودشون بعدا میفهمن بعد براش توضیح بده و جا بنداز که نقاط خصوصی داره و کسی حق نداره دست بزنه

لک لکا میارن🤣🤣🤣

شکرخدا پسرم دنبال جزییات نیست ، فقط گفتم ما از خدای مهربون یه بچه خواستیم ، خدای مهربون هم از سلولهای بدن مامانی تو رو درست کرده ، چون اولش نمیتونی غذا بخوری توی شکم مامانی بودی و مامانی هرچی میخورد به تو هم میداد ، از توی خونم میرفت توی خونه تو .
بعد گفت چرا دوست مامان بچه نداره گفتم خدا گفته نمیخوام بچه ای بی بابایی باشه چون مامانها تنهایی سخته بچه بزرگ کنن

منو بابات رفتیم دکتر ، شما تو دلم کاشته شدی بزرگ شدی ) دهن منو سرویس کردی ) اومدی بیرون

میگم ازخدا خاستیم خداتورو بهمون داد بزرگتر ک شد کم کم بیشتر توضیح میدم

میگم پدر و مادر با هم ازدواج میکنن بعد تصمیم میگیرن بچه دار بشن با هم زندگی میکنن کنار هم میخوابن خدا بچه رو می‌ذاره تو دل مامانش

سوال های مرتبط

مامان دلوین🤍 مامان دلوین🤍 ۱۱ ماهگی