میگم وقتی ی زن و مرد عاشق هم میشن و باهم ازدواج میکنن از خدا مخوان و دعا میکنن که بهشون یه نی نی بده بعد خدا هم یه شب که مامان و بابا خوابن فرشتهاشو میفرسته و یه دونه میزاره تو دل مامانی و اون دونه رشد میکنه و تبدیل به نی نی میشه
چیزی که مامانم برای من و خواهر بردارم تعریف کرده😅
من شنیدم میگن تا جایی که مجازه توضیح بدید بقیشو دیگه خودشون بعدا میفهمن بعد براش توضیح بده و جا بنداز که نقاط خصوصی داره و کسی حق نداره دست بزنه
لک لکا میارن🤣🤣🤣
شکرخدا پسرم دنبال جزییات نیست ، فقط گفتم ما از خدای مهربون یه بچه خواستیم ، خدای مهربون هم از سلولهای بدن مامانی تو رو درست کرده ، چون اولش نمیتونی غذا بخوری توی شکم مامانی بودی و مامانی هرچی میخورد به تو هم میداد ، از توی خونم میرفت توی خونه تو .
بعد گفت چرا دوست مامان بچه نداره گفتم خدا گفته نمیخوام بچه ای بی بابایی باشه چون مامانها تنهایی سخته بچه بزرگ کنن
منو بابات رفتیم دکتر ، شما تو دلم کاشته شدی بزرگ شدی ) دهن منو سرویس کردی ) اومدی بیرون
میگم ازخدا خاستیم خداتورو بهمون داد بزرگتر ک شد کم کم بیشتر توضیح میدم
میگم پدر و مادر با هم ازدواج میکنن بعد تصمیم میگیرن بچه دار بشن با هم زندگی میکنن کنار هم میخوابن خدا بچه رو میذاره تو دل مامانش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.