محض رضای خدا کمکم کنید...دیوااانه شدم... این بچه همش بهم آویزونه ..هعی چرت و پرت میپرسه...اصلا ی دقیقه با خودش نیست چقدر براش کتاب بخونم و نقاشی بکشم و باهاش شعر بخونم خب منم آدمم میخوام دو ساعت به حال خودم باشم تورو خدا اگر وسیله ی بازی یا یک راهی می شناسید یکم با خودش بازی کنه بهم بگین.

کارتون سینمایی مناسب دانلود کن بزن فلش تو تلویزیون نگاه کنه یه بالش بنداز پتو بکش روش

جواد هر موقعه ک با ماشینش می‌فرستم تو باغچه خاک بازی کنه دوست داره و مدتی سرگرم میشه بعدش لباسش در میارم میبرم زیر دوش تا تمیز بشه

جواد ی داداش از خودش کوچک تر داره ک یک سال دوماه داره علاوه بر اذیت های خودش دادشش رو هم میزنه هلش میده هیچ اسباب بازی بهش نمیده همش در حال درگیری با داداشش هست واقعن سخته و تحمل میکنم

پسر من که زندگی واسه ما نذاشته، نه میزاره بخوابیم، نه غذا بخوری، نه باباش بره بیرون، هزار تا نه دیگه، با همه چی کار داره، آویزونه هممونه، آدمو گیج میکنه، هر روز سر درد میگیرم از دستش...

وییییییی، آره بابا انگار همشون همینن،مثل کوالا که به شاخه درخت آویزونه

خداروشکرکن ک حرف میزن

از اول انقد میچسبه؟چون پسر منم هم سن پسر شماست اینجوری شده و تا۴سالگی ادامه داره این بحران استقلال و وابستگی