فردا با شوهرم میخوام بریم شمال پسرم پیش مامانم میمونه
ولی دلم گرفته
کاش پسرم بزرگ‌ میبردم
خدایا این مادر شدن چیه
همش نگرانم
پنجاه درصد افسردگیم برای نگرانی هامه

چه مادری هستی بچت میزاری میری الانم وانمود میکنی نگرانی خب نرو یا ببر

ول کن بابا برو عشقو حال کاش یکی بود بچه منو نگهمیداشت از اول خودم تنها بزرگش کردم

چرا یه سریا فاز برداشتن به خدا بچه رو ببری برای هم نمیزاره به‌مادر خوش بگذزه هم به خودش هیچیم در اینده از این سفر یادش نمیمونه بگیم ببریم تا خوش بگذره حس‌مادری تو وجود همه مادرا هیت‌مطمعن باشید یکی میدونه چی‌برای بچش خوبا چی بد دای‌مهربان تر از مادر نشید

خب بچت کوچیک نیست بچتم ببر خیلی خوش میگذره بهش

اگه پیش مامانت میمونه چه اشکال داره خیلیم خوبه

اگ شب اذیت نکنه اشکالی نداره

اینا همونایی هستن که من چون شب مهمون داشتم ۳ ساعت بچم رو شوهرم برده بود خونه مامانش و شب با مهمونا آورده بود به من میگفتن خودخواه،برو به زندگیت برس و عشق کن

برو بگرد خوش باش عزیزم مطمئن باش مامانتم با جون و دل مواظب پسرته تو هرچی مامان شادتر و سرحالتری باشی پسرتم خوشحاله 😍😍😍
بیا بیا منم شمالم 💃🏻💃🏻

من دو هفته پیش بردم
اذیت شدم ولی خوش هم گذشت
و پسرم هم تا حدی تغییر کرد و اجتماعی تر شد

خوشبگذره عزیزم چ اشکال داره اگ پیش مادرت میمونه بزارش برو بگرد

دقیقا تمام ذهن آدم‌میشه بچه
مادر شدن واقعا خیلی سخته خیلی❤️
اگه شرایطش هست با خودت ببر پیش خودت باشه خیالت راحتره اونجوری هیچی بهت نمیچسبه چون همش فکرت پیش بچته

ببخشید عزیزم با این شوهرت که میری بابای بچت نیست؟؟

بچت پیش کسی میمونه؟

خب ببرش با خودت

شرایطش هیچ جوره نبود ببری با خودت ؟