۱۳ پاسخ

من تا سه ماهگی تو تختش میذاشتم ولی الان نزدیک یماه پیش خودم میخوابونم باهم میخوابیم ولی تو تخت بیدار میشه گریه میکنه..
عزیزم خدا حفظش کنه واست
منم روز ب روز بیشتر دوسش دارم و خیلی وابسته‌ش شدم.. البته ی دخترم دارم ۴سالشه.. پسرم بدون من نمیخوابه زود بیدار میشه ازیطرف باید ب دخترمم برسم..سخته ولی این روزا زود میگذره دوس دارم دوتاشونم تو همین سن بمونن...بعضی اوقات دلم تنگ میشه برا تازه دنیا اومدنشون ولی زمان مث برق و باد داره میگذره..با اینکه کارام میمونه ولی بچه ها مهمترن باید حسابی وقتمونو براشون بزاریم و لذت ببریم🥹🥹

منم اتفاقا همینم تازه پیش خودم میخابونمش
مگه بچم چندبار انقد کوچولوعه که ازخودم دریغ کنم این حس خوبو چشم ب هم بزنم بزرگ شده دیگه دلش میخاد مستقل باشه

منکه بیشتر اوقات تو بغل خودم مبخوابونمش خیلی حس نابیه وافعا لذت میبرم 😂😍برنامه ای هم برا جدا خوابوندنش ندارم

همه دوس دارن بچه پیش خودشون بخوابه ولی خدایی نکرده تو خواب میفتیم روشون خفه میشن
من بچه م عادته رو تشک رو زمین بخوابه اول کنارش دراز میکشم یکم تا بخوابه یکم نازش میدم حرف میزنیم باهم بعد میرم تو جام 🥲 خیلی مادر بودن خوبه حس قشنگیه اینکه ی موجود کوچولو خودشو برات لوس میکنه و فقط تو رو میخواد

ترجیح میدم تا یک سالگی کنارم بخوابه

منم پیش خودم میخابونم اعتقادی ب گهواره ندارم😅

ای نانهزی خداحفظش کنه برات عزیزم
منم همش بغلمه خودم میگم ففدر بهش برسم کسی دست بهش نزنه خوابیدنی خودمو میچسبونم بهش🥺

بخوابون پیش خودت
مگه چند بار نوزاد هستن
لذت ببر ازش

همیشه بغل خودم میخابه کلا همه دکترا سوال کنی میگن تا ۶ ماه جدا نکنید

عزیزم حالا هرماه بیشتر شیرینتر میشه 😍😇

وایی من اصلا تحمل نمیکنم جدا از خودم باشه اصلا کیف میکنم وقتی چسبیده به خودم قبلا میگفتم از این حرفا ولی الان اصلا نمیتونم

بچه الان ب محبت نیاز داره باید کنارت بخوابه بهترین زمان هاشه ک ازش لذت ببرید منم پسرامو همین کار کردم وابستم هستن دوستم دارن ولی اصلا بد عادت نشدن پسر بزرگم ب موقع کنارم بوده ب موقع اتاقش خوابیده و کوچیکه هم همین روش بزرگ میکنم
زمان طلایی بچه ها الانه چشم رو هم بزاری بزرگ شده وقتی کنار مادر میخوابه ارامش داره

رفته رفته بیشتروبیشتر وابسته میشی

سوال های مرتبط

مامان حلماجان💕 مامان حلماجان💕 ۷ ماهگی
#موقت
خانوما برای شماهم پیش اومده این فکر وخیالا ک چرا الان بچه خواستم زود بود باید بیشتر تفریح میکردم دیگ وقت نمیکنم زیاد با همسرم باشم این فکرا؟؟؟

من هربار دخترم خیلی گریه میکنه و خیلی کمر و دستم درد میاد شروع ب گریه میکنم خودم🤦‍♀️ و همش میگم چرا اینقد زود بچه خواستم خیلیا چقد سنشون بیشتر ولی بچه ندارم راحت میخورن میخوابن تفریح میکنن با همسرشون بدون فک میرن بیرون 🥲 خیلی دلم گرفته نمیدونم این تنهایی هم خیلی بیشتر بهم فشار اورده حداقل اگ نزدیک خانوادم بودم بعضی روزا دخترمو بهشون میدادم یکم خودم میرفتم بیرون استراحت میکردم الان اینجا توشهر غریب همسرم صب میره عصر میاد بعضی روزا حلما یکساعتم نمیخوابه درست و کل کارام میمونه ..
احساس میکنم خیلی خودم دور سدم از همسرم قبلا همه جا باهم بودیم حتی ی شب تنها نمیخوابیدیم ولی الان بخاطر شرایط جدا میخوابیم کلا خیلی زندگیم تغییر کرده از یطرف خوشحالم از یطرف همش فک ب گذشته میکنم ک راحت خواب و تفریحم بود الان ن😕 همش حس میکنم اونک ازیت میشه همش منم ن کس دیگ
ی دلگرمی یه حرفی یچیزی بگین ک دلم اروم بشه این فکرو حیالا رو نکنم🤦‍♀️🥲
مامان فرفری 👶 مامان فرفری 👶 ۳ ماهگی
شده تا حالا نسبت ب کسی حس نفرت داشته باشین و ندونین چرا؟ من خیلی اذیتم، مادرشوهرم ادم بدی نیس واقعا اما من دوسش ندارم، هرکار میکنم نمیتونم قلبا دوسش داشته باشم، هرچی تلاش میکنم بازم خودم میدونم اون لبخندام بهش الکیه اصلا نمیتونه تو دلم بشینه، همش حرفاشو میذارم پای دخالت، حرصم میگیره ازش، لجم میگیره کلا هرچی میگیره گارد میگیرم باهاش، ازوقتی بچم بدنیا اومده بدتر شدم حس میکنم حسادت تو وجودشه اما نشون نمیده، یه حرفا گاهی میزنه انگار هیچی بلد نیستم از پشت کوه اومدم بیشتر لجم میگیره، مثلا میگه کلاهشو درنیارین الان ک فلانه، این لباسش گرمش میشه، اون لباسش سردش میشه، اونجوری کنین اونجوری نکنین کلا رو مخمه اصلا نمیتونم باهاش بسازم، بدم میاد کسی تو کار بچم دخالت کنه حتی از روی دلسوزی، اونهمه لباس براش گرفتم ذوق پوشیدنشو دارم یه ایرادی از توشون درمیاره... ادم بدی نیس اما دو رویه، از زمانی ک تو عقد بودم خیلییی دوسش داشتم اما پشتم یه حرفی ب شوهرم زده بود ک کلا ازون زمان یکباره از دلم رفت، حس میکنم ذاتش خوب نیس حالا هرکارم ک واقعا دلی انجام بده احساس میکنم از روی دوروییه، همش همون نقطه سیاهو میبینم. اصلا این حسو دوست ندارم، ازین حس نفرتی ک وو دلمه متنفرم، هرکار میکنم نمیتونم درستش کنم، شما تجربه دارین؟ چیکار کردین ک کمکتون کرد حس بهتری نسبت ب اون ادم داشته باشین؟ من خیلی تلاش میکنم دوسش داشته باشم اما نمیشه
مامان محمدحسین👼 مامان محمدحسین👼 ۲ ماهگی
بالاخره من وقت کردم بعد دوماه یک ساعت تو گهواره چرخ بزنم😂سلاام از مامانی که خواب بچش تازه تنظیم شده مامانی که فکر میکرد هیچی بلد نیست ولی خداکمک کرد با کلییی تجربه اومده خدمتتون بلکه کمکی کنه به مامان اولیا 😅😘
اولین نکنه راجب خواب کوچولو هاست من یه خواهر سه ساله دارم که تا همین الان مامانم شبا از دستش خواب نداره و این باعث شده بود من وحشت داشته باشم نسبت به خواب پسرم ک اگ اینطور شه چیکارکنم کلییییی قبل زایمان تحقیق کردم به این رسیدم
که باید یه روتین مشخص ب ای بچه قرار بدین که فقط کافیه یکم وقت بذارین بچه ها خیلی باهوشن فوری یادمیگیرن و عادت میکنن
من صبح که میشه میبرم دستو صورتش رو میشورم بعد میارم زیرش رو عوض میکنم و میشورم شیرش رو میدم نیم ساعت باهاش بازی میکنم کلی حرف میزنیم دردو دل میکنم براش 😅
انقد کهباهاش حرف زدم هرکی میبینه میگه چقدر قشنگ گوش میده به صداها
بعد قطره هاشو میدم کمی بغلش میکنم نوازشش میکنم و میذارم روی زمین و خودش میخوابه..!
اینو دیگه یاد گرفته ک خودش باید خودشو بخوابونه اگ جاییش هم درد کنه همین برنامه برقراره اول مشکلشو رفع میکنم و باز میذارم و میخوابه چون خودم رو تخت عادت ندارم رو زمین پیش خودمون میخوابه
بنظرم این باید اولویت باشه برای بچه داری چون بچه اگه خوابش تنظیم باهش خوب رشد میکنه متقابلا مادر هم خوب استراحت میکنه و حوصله داره و زندگی خیلی شیرین تر پیش میره
درمورد تغذیه هم بخوام بگم من تا همین دوهفته پیش شیر خودمو فقط میدادم اما حس کردم رفته رفته سیر نمیشه و خودم شیر خشک براش کمکی شروع کردم و ازین بابت ناراحتم روی تغذشم خیلی کارکردم لاکتاول مصرف کرپم ولی خب نشد تاپیک های بعدی باز میام از تجربه های این مدتم میگم بهتون😍💛