مامانا من ب چشم نظر خیلی اعتقاد دارم هر وقت جایی رفتم پسرم تا چند روز دیوونه شده..دیروز برحسب اتفاق رفتیم جایی برگشتنی هم یکی اومد خونمون بچش همسن پسرم بود هیچی هیچی حرف نمیزد ولی پسر من مرتب رنگا رو بهش میگف شکلا رو میگف حیوانات ووو...اومدیم خونه شب تو خواب بلند میشد جیق میزد اصن سابقه نداشت دستاشو ب یه حالت وحشتناکی میگرفت جلو چشاش انقد ترسناک میشد صبی مامانم رفته نظر شو گرفته از صبی خیلی خوب شده خیلی ناراحتم🥲🥲🥲

قبل اینکه جایی بری چهار قل و وان یکاد و سه تا ماشاءالله برای بچت بگو

من زیاد اعتقاد نداشتم بعد ما تخم مرغ میشکنیم همین دفعه خونه مامانم اینا دخترم انقد شدید گریه میکرد شب کلا وحشتناک بود بعد بابام تخم مرغ شکست بلافاصله آروم شد رفت با خواهر زادم و داداشم بازی کرد قبلش گفتم اگ اثر کنه دیگه اعتقاد پیدا میکنم همونم شد اثر کرد

اون یکی هم ک رفتیم خونشون بچش نزدیک ۴سالش بود اونم هیچی حرف نمیزد😑😑