مامانایی که سزارین شدین کدوم قسمت براتون از همه سخت تر بود؟
واسه منم موقعی که می‌خواستن بخیه بزنن پاهام حس نداشت دستامم بسته بود لرز و تهوع هم داشتم، انقد حالم بد و کلافه بود که حد نداشت
بقيه ش خوب بود

برای من توی اتاق عمل وقتی که خواستن بیحسم کنن گفتن توی این ی هفته اخیر سرما نخوردی منم دقیق دوروز قبل عملم سرمای شدید خوردم حتی روز عملم سرما داشتم ولی پیش اونا گفتم ن سرمانخوردم گفتن اگه خوردی باید راستشو بگی چون خطری داره گفتم ن خیالتان راحت باشه ولی ی ترسی روفت توی وجود خودم در حین عمل فشارم رفت بالای ۱۹ خیلی هم خودم ترسیدم هم دکترم ب پرستار گفت سریع فشارشو کنترل کنین دیگه سریع داشتم بیحال میشود ی پرستاری آمد پشت سرم زود زود میزد تو گوشم آرام آرام دیگه بعد عمل دادنم اتاق زایمان های پرخطر

من بیهوشی کامل بودم
بعد ک اومدم تو بخش هم ماساژ شکمی نداشتم
ولی راه رفتنش خیلی بد بود

من بی هوشی کامل بودم هیچی نفهمیدم بعد ۳ ساعت بهوش اومدم

مگه دستارو میبندن؟

لرز و فشاری ک می‌دادن روشکم

من میخواستن سوند و بزارن.