خانما من خیلی حالم بده، از نطر روحی خیلی به هم ریخته ام. ازشکمم از هیکلم بدم میاد خجالت میکشم تو خیابون راه برم. از سوزش معده و اسید و حالت تهوع خسته شدم. خسته شدم از ناتوانیم از کثیفی و به هم ریختگی خونم. هم میترسم هم میخوام زود زایمان کنم. اصلا نمیدونم چمه. بداخلاقم پاچه همه را میگیرم، دیشب یه انار دادم شوهرم برام دون کنه ترش بود من نمیتونم انار ترش بخورم گریم گرفت اصلا معلوم نیس چمه

طبیعیه عزیزم،میفهممت ماه اخر واقعا سخت میشه، دیگه اخراشی یکی دو هفته دیگه تحمل کن بعد هم میتونی هرچیزی دوست داری بخوری هم نتیجه زحمات این نه ماهت رو تو بغل میگیری ،منم مثل شما بودم خیلی از وسط حاملگی هوس جیگر کردم ولی نشد وقتی زایمان کردم اولین چیزی که خوردم جیگر بود یعنی در حد ترکیدنا😅

عزیزم طبیعیه مال هورموناته مخصوصا هفته های اخر خیلی فشار رو ادمه

حق داری.
طبیعیه.
نگران نباش.
زایمان کنی یه مدت بعد برمیگردی به روال سابقت.
عوضش به نی نی خوشگلی که بغل می کنی فکر کن و از آخرین روزای بارداریت لذت ببر😍

عزیزم طبیعیه این احساسات و واکنش ها. ماه اخر واقعا سخت و طاقت فرساست. چیزی نمونده دیگه تا کوچولوتو بغل بگیری. مطمن باش میره همه این احساسات

وای من توی بارداری اینجوری بودم وقتی زایمان کردم صدپله بدتر شدم. خستگی های بچه داری ، شب بیداریا، گریه های بی وقفه ی بچه، افسردگی بعد از زایمان، همه و همه کلا نابودم کرد

حتما کلاس یوگا بارداری برو _حتی شده انلاین -خیلی حالتو خوب میکنه

منم همش بی حوصله و بد اخلاقم،با پسرم دعوا میکنم،گریه میکنم

اگر میتونی برای تمیز کردن خونه از یه اشنا یا یه مستخدم کمک بگیر این دو هفته رو

اشکال نداره عزیزم ب خودت روا بدار منم همینطور شدم استرس زایمان رو داریم هورمونا آخر بارداری ب نهایت خودش میرسن منم حسایی ک میگی تجربه میکنم

منم همینجوری بودم الان که زایمان کردم دلم برای این روزا تنگه اونم فقط برای استراحت کردنم که نه گریه ی بچه ای بود نه کاری فقط بخور بخواب😂😂😅

خیلیییی از هیکلم بدم میاد خیلیییی

منم همینجوریم تا شوهرم میگه نکن میزنم زیر گریه همش فک میکنم خونم کثیفه فک میکنم شوهرم مثل اول نمیخاد منو با کسی دیگه ای هست همش فکر ای الکی میاد تو ذهنم تا میره سرکار تنها میشم گریه میکنم یکی بهم میگه تو اشکام شرشر می‌ریزه خداکنه زود بگذره این روزا واقعا خیلی بدع

منم از خونم حالم بهم میخوره با زور جمع کردم ۴روز مهمون راه دور داشتیم
الان‌اول برج ۸دوباره میخوان بیان

عادیه به خودت سخت نگیر، منم دیابت بارداری دارم مثلا شوهرم روبروی من موز میخوره حساس شدم. یا هرچی قند داره بقیه میخورن من نمیتونم، طبیعیه فقط سه هفته دیگه داری شکر خدا

اینطوری نگو اصل ماجرا تازه بعد زایمانه

۱۲ روزه سرماخوردم سرماخوردگی جزئی.خوبم نمیشم. سرفه و ابریزش بینیم خوب نمیشه.
خسته ام دیگه

یه یک ماه دیگ راحت میشی
منم سه ماه دیگ

تنهانیستی منم مثل توام

منم اینجوریم