(پارت آخر تجربه زایمان طبیعی)
در آخر بگم که تنفس درست واقعا به کار میاد خانمهایی که می‌خوایم طبیعی زایمان کنین
دوم اگه به حرف ماما گوش کنین خیلی زود کوچولوتون و بغل میکنین اما هرچقدر بخواین کار خودتون و بکنین و گوش نکنین به حرفشون طول می‌کشه
سوم اینکه اگه شرایطتون مثل من نبود بنظرم دردا رو خونه بکشین خیلی بهتره چون فضای بیمارستان کلا به آدم استرس وارد می‌کنه
چهارم اینکه درداتون که بیشتر شد اگه ماما همراه نداشتین از تخت بیاین پایین و خودتون ورزش کنین چون رو تخت خیلی دیر تر میگذره روندش کند تر پیش می‌ره
پنجم اینکه قبول کنین که در زایمان طبیعی قراره خیلی در بکشین اگه با این موضوع کنار بیاین خیلی راحت تر میشه واستون من خودم من خودم تصورم خیلی فرا تر از این دردا بود خدایی
در حین اون انقباض ها هم بلند با خودتون صحبت کنین که من میتونم طبیعی زایمان برای خودتون انرژی مثبت بفرستین به بعدش فک کنین که کوچولوتون و میزارن رو شکمتون صحیح و سالم از افکار منفی واقعا جلو گیری چون فقط خودتونین که اذیت میشین
من واقعا راضی بودم از اینکه طبیعی و انتخاب کردم هرچقدرم برگردم عقب انتخابم همینه شاید باورتون نشه وقتی که دخترم مامانم آورد تا شیرش بدم با خودم گفتم دومی رو هم حتما میارم (می‌دونم خیلی پوست کلفتم 😂😂😂)
این از تجربه من امیدوارم بدردتوت بخوره

تصویر
۸ پاسخ

من که در دوران بارداری آنقدر تحرک داشتم و انقد پیاده روی داشتم که حد و حساب نداشت یعنی فکر نکنم به اندازه من زن بارداری تحرک داشته باشه، فکر میکردم زایمان دومم خیلی راحت تر بشه ،شاید هم قرار بود راحت باشه اما داستان وقتی خراب شد که من بدون درد زایمان بستری شدم چون سه سانت بودم و دو‌اینکه بچه تو شکمم به داروی فشار حساسیت داد و سه چهار بار اقت ضربان قلب. پیدا کرد ،و‌برای همین دور دارو رو‌کم میکردن تا پنج سانت درد ها مثل قاعدگی بود و با دم و بازدم قابل کنترل بود البته بازدم همراه با صدا باشه خیلی بهتره مثلاً اووووو اما من تا میخواستم زور بزنم اثر دارو کم میشد و بی نتیجه میموند خلاصه بعد از پنج بار زور زدن که تمام نفسم رو به شکمم وارد کردم و اصلا جیغ نزدم بچه بدنیا اومد سرش کشیده شد و صورتش‌کبود شده بود و تو دستگاه اکسیژن گذاشتن حدود نیم ساعت
از خودم که بگذرم به خاطر مدل سختی که در طبیعی بچه بیرون میاد اگر بار دیگری قرار به تجربه کردن داشته باشم سزارین رو انتخاب میکنم

من افت فشار دارم دیروز که رفتم ان اس تی دادم یهو داغ شدم فشارم افتاده بود با وجود اینکه صبحانه خورده بودم برا همین از زایمان طبیعی میترسم نه اینکه از زایمانش از اینکه فشارم بیوفته و حالم بد شه و بیهوش بشم😐

چن هفته بودی

بسلامتی عزیزم منم طبیعی بودم خیلی خوبه طبیعی راضیم من همسرم اول تا اخر پیشم بود موقعی که بخیه میزد ماما به همسرم گف بیا نگاه کن توضیح میداد بهش خواهرشوهرم هم اونجا بود هرموقع درد داشتم دستشونو فشار میدادم داخل وان ابگرم هم رفتم من تورو نمیدونم چرا نزاشتن

عزیزم تنفست چطوری بود که کنترل میشد دردا اگه میشه توضیح بده ممنون❤️

وقتی بخیه میزد دردشو متوجه میشدی؟
یا موقعی ک برش زدن

خیلیم عالی .خداروشکر درسته درد کشیدی ولی همین که تونستی همه چیو کنترل کنی خودش عالی بوده ..
امیدوارم همیشه کنار هم خانواده ی شادوخندونی داشته باشید و کلی خوشبختی نصیبتون بشه عزیزم❤️

اوووو چقدر غلط املایی دارم🤦
به بزرگی خودتون نادیده بگیرین 😅

سوال های مرتبط

مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۸ ماهگی
یه چیزی که من کفش کردم😂 و خواستم باهاتون درمیون بزارم اینه که من وقتی حامله بودم خیلی روحیم ضعیف شده بود و با این که زایمان اولم هم طبیعی بود اما همش به خودم تلقین میکردم که من نمیتونم و بیشتر شبا گریه میکردم از این که من نمیتونم درد طبیعی رو تحمل کنم ،خواستم برم سزارین اختیاری اما خانوادم نزاشتن و بنظرشون سزارین وحشتناک بود 😕درحالی که من حسرت اونایی که سزمیشدن و می‌خوردم همش میگفتم خوشبحالشون که درد طبیعی نمیکشن 🥺وقتی تازه دردام شروع شده بود من وحشت کرده بودم و همش گریه میکردم چون میدونستم این دردا قراره چندین برابرشه و آخرم هم روحیه ی ضعیفم کار خودشو کرد و طبیعی نتونستم و سز اجباری شدم ،وقتی زایمان کردم همسایمون که دوتا بچه طبیعی آورده و الان بازم حامله بود اومد و حالشو برام گفت درست مثل من بود همش میگفت طبیعی نمیتونم به دردا فک میکنم وحشت میکنم و...دیروز رفته طبیعی نتو نسته اونم سز اجباری کردن،خواستم بگم اونایی که می‌خوان طبیعی زایمان کنن خیلی باید روی خودتون کار کنید چون زایمان طبیعی روحیه ی خیلی بالایی میخواد
مامان همتا👨‍👩‍👧 مامان همتا👨‍👩‍👧 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی
#پارت سوم ـ(مخصوص کسایی که میخوان زایمان طبیعی داشته باشن)
۱-اصلاااا از زایمان طبیعی نترسید من با نیروی خدماتی بیمارستان رو تختیمو انداختم اتاقم رو چک کردم قشنگ همه جاشو دیدم..
۲_اگر ماما همراه میگیرید حتما باهاش طی کنید که در دسترس باشه.
من گرفتم قرار بود یازده و نیم بیاد که ساعت یک اومد چون بروجرد نبود من نه سانت بودم عملا کار خاصی برای من نکرد..
۳-قسمت زور زدن رو ب من گفت که ممکنه سه ساعت طول بکشه و پنج دقبقه نشد چون خیلی همکاری کردم
۴-قسمت زور زدن رو حتماااا همکاری کنید چون برای خودتون راحت تره،
۵_زایمان طبیعی نعمتی از طرف خداست (به نظر من) هرکس میگه سخت نیست دروغه چون درداش گاهی طاقت فرساست اما ارززش رو داره چون بعد از اون کاااملا سالم هستید. من اگر صدبار هم برگردم عقب انتخابم همینه.
۶-ورزش و ماساژ پرینه و پله نوردی خیییلی تاثیر گذاره.. من پیاده روی تا سه ساعت هم داشتم... تا دردتون هم خیلی شدید نشده اصلاااا بیمارستان نرید مگر اینمه مشکلی پیش بساد خدایی نکرده... من اینکارو کردم و چند بار معاینه شدم که اذیت بودم
❤راحت بچمو بغل گرفتم بعدش
❤کل تایم بستریم رو با دخترم تنها بودم و سه بار شیر دادم سه بار عوضش کردم و همش خودم بودم.
وقتی میخواستم مرخص بشم توی سرویس اونجا خودم رو شستم و لباسام رو تنم کردم دخترم رو مرتب کردم... حتی موهام رو شونه زدم.. راحتی بعداز زایمان یکی از دلایلم برای انجامش بود...
🌹دیر پارت گذاشتم چون درگیر بودم و طول میکشید بتونم با شرایط کنار بیام..
🌹امیدوارم همه زایمان های راحتی داشته باشید و به سلامت نینی هاتون رو بغل بگیرید
🌹ان شاءالله که تجربیاتم به دردتون بخوره عزیزان😘😘😘
هر سوالی داشتید جواب میدم💖
مامان پسته پسر👶🏼🩵 مامان پسته پسر👶🏼🩵 ۴ ماهگی
تجربه زايمان طبيعي ٢

خلاصه وقتی ۹:۳۰ کفت بیا رو تخت برای معاینه چشمام سیاهی میرفت پیش خودم میگفتم بقیشو چجوری ادامه بدم و .. همین که دراز کشیدم گفت فول شدییی😳چشمام ۴ تا شد اصلا انگار دوباره امدم بیمارستان یا انگاری از خواب بیدار شدم دیگه هیچ خستگی نداشتم وقتی اینو شنیدم ( برای همین بود که همه ماما ها میگفتن از ۵ سانت تا ۱۰ سانت خیلی زود میگذره )تا ‎ پسرمم به دنیا بیاد ۱ ساعت زمان برد و چون اون ۱ ساعت میدونستم هر لحظه دارم به زایمان نزدیک میشم خیلی برام قشنگ بود و دردامو نادیده میگرفتم و همکاری میکردم با ماما ، بخیه ام خوردم ۵/۶ تا اما بازم خداروشکر بخیهام درد نمیکنه از روز اول فقط چون میدونم بخیه دارم یکم سختمه و معذبم اما اذیتی ندارن خداروشکر امیدوارم بعداام برای اتفاقی نیوفته و همین تجربه خوبی که دارم بمونه برام و در اخر اینکه واقعا زایمان طبیعی شرایط خوبی میخواد من مطمئنم اگه شوهرم و ماما همراه نبودن اصلا اصلا نمیتونستم چون با اینکه بیمارستان خصوصی بود اما بازم دل سوزی نمیکردن قطعا برای من و میزاشتن خودم با خودم درد بکشم تا بزاام حتی موقعی که بچه داشت میومد و باید زور میزدم به شوهرم گفتن برو بیرون حالت بد نشه من داد میزدم اگه بره بیرون دیگه زور نمیزنم🤣برای من خیلی قوت بود بودنش واقعا
مامان آقا حسین مامان آقا حسین ۵ ماهگی
پارت ۶
خلاصه من گول تبلیغات ماما و بهداشت رو خوردم اینجوری پدرم دراومد تازه بخیه هام خیلی اذیت می‌کرد بدنم خیلی ضعیف شد هنوزم که هنوزه نتونستم درست حسابی سرپا بشم افتادگی رحم پیدا کردم موقع ادرار استخون های لگنم درد میگیره کمردرد دارم و.... یعنی اینکه میگن طبیعی بدون عوارض بعدش چرته ولی درکل اگه برگردم عقب باز هم طبیعی رو انتخاب میکردم با همه این اوصاف چون دلم میخواست برای یه بارم که شده تجربه اش کنم با تمام عذابی که کشیدم تازه من لگنم خوب بود برای زایمان و بچم ۳۷۰۰ بود ولی یه توصیه به مامانای که میخوان زایمان طبیعی بکنن حتما ماما همراه بگیرید خیلی خوبه برا من میومد موقعی که رو توپ بودم کمرم رو ماساژ میداد یا رو تخت خوابیدم نزدیک سه ساعت مدام کنارم نشست من هر ۳۰ ثانیه درد داشتم با تمام توانم دستاش رو فشار می‌دادم خیلی بهم آرامش میداد این کار و اون هم همراهی می‌کرد بنده خدا تازه با اینکه مذهبی نبود میدونست من مذهبی ام برام دعا و قرآن پخش می‌کرد آرامش بگیرم و گاهی هم موزیک بی کلام میذاشت خلاصه اگه اون نبود من خیلی کم میوردم با اینکه بعضی از حرفاش باعث شد من بترسم ولی خب بچه من درشت بود اون فهمیده بود برا همین حدس میزد که نتونم طبیعی بیارم که به لطف خدا تونستم دوتا درد نکشیدم 😃
الهی همه مامانا به سلامت نی نی هاشون رو بغل کنن و خدا اونایی که نی نی میخوان رو دامنشون رو زود زود سبز کنه 🤩❤️