۸ پاسخ

باید حتما ببری پیش مشاوره این ترس ممکنه تبدیل به اضطراب بشه کمکش کن تا ازوجودش بره

این ترس ریشه در چیزی داره مطمعا باش دختر من ترسو هستش

ما یجور دیگه درست میکنیم.ما ی تیکه اهنی یا دسته بیل یا شعله پخش کن میزاریم رو‌اتیش گرم گرم بشه طوری ک سرخ بشه بعد همون تیکه اهنی ک‌گرم کردی بزار توی ی سینی و یخورده اب بریز رو اهنی ک‌داغ کردی بالا سرش ی صدای تیش مانندی میده چون داغ و اب میریزی روش.ابی ک‌توی سینی جمع میشه یخپرده بردار صورت بچه رو‌بشور ب همین راحتی.سینی بگیر بالا سر بچه و بعد اب بریز رو اهن ک‌صدا ک‌بده بالا سرش باشه البته یخورده با فاصله

ترسشو با آب نمک بگیر

عزیزم دختر من از پسر شما که بزرگتره بخدا قسم تختشو اوردم چسبوندم به تخم خودمون نصف شب با گریه بیدار میشه میگه میترسم شاید بالای ده بار بیدار میشه چراغ خوابم روشنه تو روز بماااند که چکارم کرده .ولی صبوری کن ان شالله درست میشه چاره ای دیگه نداریم خواهر پس وقتی میگه میترسم بغلش کن باهاش حرف بزن ببین میکه از چی میترسه یا نه

پسر من از عروسک واسباب بازی هایی که روشن بشه وحشت داره

مدام ببرش توی اجتماع بچه و محیط های شلوغ و مهمونی
ترس از تاریکی طبیعی شبا براش چراغ خواب روشن کن
بچس دیگه براش توضیح بده از چیزیم نترسونش به عنوان مثال ندو اگر بدویی میخوری زمین پات زخم میشه همین جمله ترس براش ایجاد میکنه

نمی‌دونم 🥲

سوال های مرتبط

مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا خیای سردرگمم پسرم که پارک میره کسی میزنتش بهش میگم از خودت دفاع کن بزنش این که میزنه دیگه بزن بزن تموم نمیشه از طرفی چندبار پیش اومد کسی زدش این فقط نگاهش به من بود دفاع نکرد از خودش
وقتی هم میگم بزن توهم دیگه دست از زدن برنمیداره بعد میگم ماکان زدن بده دوباره میگم کسی زد بزنش انگار اینم گیج شده
اخه یبار وایسادنگاه کرد بچه چندتا زد تو سربچم منم دیدم بچم واکنش نداشت فقط به من گفت مامان با گریه بعد من به بچه گفتم خیلی کارت بدبود زدی مامانش اومد گفت خوب کرده زده حقش بوده سر راه سرسره وایساده باید میزده منم دعوام شد باهاش تو پارک بنظرشما چیکارکنم تو این مورد توپارک خیلی داستان پیش میاد مثلا یه بچه یهو بی دلیل شکم بچمو گازگرفت یه هلش میدن دستشو میکشن من همیشه بهش تذکر میدم اصلا نه کسیو هل بده نه بزنه نه لباس بکشه وقتی دیدم همه با بچم اینکارو میکنن اینم وایمیسه گریه میکنه منم دائم میگم بزن توهم حالا که داره میزنه دوباره میگم ن نزن زدن بده خل شدم
مامان الینا جون مامان الینا جون ۴ سالگی
سلام خواهرا شبتون خوش گفتم آخر شبی یکم درد دل کنم ... دخترم پنج روز مثل بچه هایی که از جیش گرفتن شده میزاره جیشش بریزه بعد میگه من الان بهش میگم دسشویی داری میگه ندارم دو دقیقه بعد میبینم پشتش خیسه اعصابم رو خورد کرده چند بار اول به روی خودم نیاوردم هیچی نگفتم فقط گفتم چرا گذاشتی جیشت بریزه ولی اصلا انگار نه انگار الان چند بارم دعواش کردم بازم فایده نکرده نمیدونم چیکار کنم ...
خیلی لجباز شده امشب رفته بودیم هیئت بگم ده تا بچه جلوی ما بودن باهم حرف میزدن بازی میکردن منم مثلا زود رفته بودم که کنار بشینم کمرم درد میکنه جا نبود از اول وسط نشستم دخترمم رو‌پام هرچی میگم بشین زمین برو پیش دخترا نه اینکه غریبی کنه خجالتی باشه همه شون فامیل بودن از اینکه حرص منو دربیاره میگفت الا و بلا من روی پای تو بشینم ... چند روزه کاراش رو اعصابمه سر سفره نمیشینه کسی چیزی بهش بگه جواب میده مثلا امشب یه خانم سن بالایی اومد پاشو بگیره باهاش شوخی کنه زد رو دستش گفت ولم کن من کلی خجالت کشیدم همه میگن بچه س خودش خوب میشه ولی من میترسم دیر بشه از ثانیه ای که از خواب پامیشم سر درد میگیرم تا بخوابم از کاراش چیکار کنم