مامانا خیای سردرگمم پسرم که پارک میره کسی میزنتش بهش میگم از خودت دفاع کن بزنش این که میزنه دیگه بزن بزن تموم نمیشه از طرفی چندبار پیش اومد کسی زدش این فقط نگاهش به من بود دفاع نکرد از خودش
وقتی هم میگم بزن توهم دیگه دست از زدن برنمیداره بعد میگم ماکان زدن بده دوباره میگم کسی زد بزنش انگار اینم گیج شده
اخه یبار وایسادنگاه کرد بچه چندتا زد تو سربچم منم دیدم بچم واکنش نداشت فقط به من گفت مامان با گریه بعد من به بچه گفتم خیلی کارت بدبود زدی مامانش اومد گفت خوب کرده زده حقش بوده سر راه سرسره وایساده باید میزده منم دعوام شد باهاش تو پارک بنظرشما چیکارکنم تو این مورد توپارک خیلی داستان پیش میاد مثلا یه بچه یهو بی دلیل شکم بچمو گازگرفت یه هلش میدن دستشو میکشن من همیشه بهش تذکر میدم اصلا نه کسیو هل بده نه بزنه نه لباس بکشه وقتی دیدم همه با بچم اینکارو میکنن اینم وایمیسه گریه میکنه منم دائم میگم بزن توهم حالا که داره میزنه دوباره میگم ن نزن زدن بده خل شدم

۸ پاسخ

باید بگی از کسی که میخواد بزنش دور بشه .

بیخود کرده زنیکه گفته حقشه
شما وقتی میبریش پارک حضور شما چند دلیل داره یکی اینکه کسی اذیتش نکنه دو اینکه کسی بچتون رو نبره چون الان واقعا دزد بچه زیاده سه اینکه خدای نکرده از جایی نیوفته و چیزیش بشه
من وقتی پسرمو میبرم پارک چهارچشمی مواظبم کسی اذیتش نکنه مثلا داره از سرسره میاد پایین یه پسر چندسال بزرگترش و خیلی پررو برعکس سرسره میاد بالا و راه سرسره رو میبنده برمیگردم بهش که بیا پایین از سرسره میان پایین بدو بیا پایین بچه ها میخوان بیان پایین پسر منم یه اخلاقی که داره اگه چندتا بچه دارن از سرسره میان پایین صبر میکنه تا همشون بیان بعد خودش بیاد کلا قاطی بچه ها نمیشه فقط میخواد ببینه کی چه رفتاری داره و این خیلی بده

من دیگه نمیگم بزن اصلا روش خوبی نیس چون گاهی بچه ها از بچه ی مابزرگترن و بچه بیشتر کتک میخوره واحتمال آسیب دیدگی بیشتره ازیه جایی به بعد بهش گفتم اجازه نده دستشو بگیر با صدای بلند بگو نه منو صدا کن البته همیشه کنارشم قوانین پارک روهم هرسری توضیح میدم بهش چون پسرمنم راه سرسره رو میبست احتمال درگیری رو برده بود رو۱۰۰الان همش درحال توضیحم که سرسزه رو برعکس نمیریم راهشو نمیبندیم و...و...

چقد بعضی مادرا بی ادبن
چ زن بی ادبی بوده که گفته حقشه

نمیدونم چیکارکنم تا کوچیکترین دستی هم به بچه ای میزنه مامانش زود میاد عصبانی میشه به پسرم منو باباشم ناراحت میشیم که چطور قانعش کنیم به بچه های دیگه دس نزنه

عزیزم شما دچار سردرگمیش
کردی... زدنت بزنش خیلی بده و نباید یادش بدی
براش کتاب های دفاع از حق بخر و دائم بخون
در قالب بازی بهش یاد بده که اگه کسی خواست بزنتت یا زدت دستش رو بگیر و بهش بگو حق نداری منو بزنی و اگه اون بچه بازم بخواد ب زدن ادامه بده دیگه شما باید وارد شی و اجازه ندی
اما بهش دفاع از حقش رو در قالب کتاب و بازی یاد بده

وای من برعکسم پسرمن توخیابون پارک به بچه های دیگه دست میزنه حالا زدن محکم نه ولی مثلا هل میده که برو پیش مامانت یا موهای دم اسبی دخترا رو محکم نه ولی یواش دست میزنه یا لپ بچه هارو میکشم
به هرزبونی که گفتم به بچه های دیگه دست نزن قبول نمیکنه عاصی م از دست اینکاراش بیرون میریم چهارچشمی مواظبشم که به کسی دس نزنه 🥲

وای توروخدا ببخشید چقدر خندیدم والا بچه حق داره گیج بشه الهی بگردم طفلی خب وقتی زد بهش بگین دیگه زیاد نزنه در حد یکی دوتا کافیه

سوال های مرتبط

مامان ارین کوچولو مامان ارین کوچولو ۴ سالگی
سام خانما خواهش میکنم جواب بدین
میخوام بدونم بچه های شما تو سن پسر من هنوز این کارو انجام میدن یا نه پسر من هنوز هر چی دم دستش میاد پرت میکنه سمتمون دیگه تموم بدنمون کبوده بعد مثلا صب چشم باز میکنه میگه تاب تاب سرسره هر چی میگم مثلا صبونه بخوریم الان سرده اصلا نمیفهمه فقط هی تکرار میکنه و گریه میکنه دیگه میریم کمی بازی میکنه میگم بریم خونه صبونه بخوریم مثلا یک ساعت بازی کرده هنوز نرسیدیم خونه میگه سرسره دیگه به بدبختی میارمش خونه به زور تا وقتی یه صبونه یه ناهار هول هولکی درست کنم میمونه خونه بعد پارک تا وقتی میریم دنبال خواهرش یک میاد خونه بازم هی گریه میکنه هی بهونه میگیره بازمیریم پارک ۴ میریم تا ۶ و ۷ دیگهخسته شدم به خدا از زندگی افتادم یا در خونم خاک بازی کنه یا تو پارکم همش گریه میکگه جیغ میزنه بعدم کلمه هر چی بگی تکرار میکنه و میگه جمله هم چند تایی میگه مثلا در حد اب بده بریم بیرون بابا رفته سر کار آجی رفته ندرسه اما خیلی جاها نمیتونه منظورشو برسونه بعدم مثلا میگم اسمت چیه نمیگه آرین با اینکه بلده اسم خودشو بعدم باور کنید صبونه ناهار شامشم دوتا لقمه اونم سر پا حتی نمیشینه یا تو بغل من منم سر پا یا من نشستم این سرپا نه کارتون میبینه یا گوشی از صب تا شب بدو بدو تو خونم که میارمش فقط باید بدوم دنبالش یا با توپ بازی میکنیم
شما تو سن پسر من بچه هاتون اینجوریه یا نه بعد اصلا هم نمیفهمه چی میگم هر چی میگم حرف خودشو میزنه
مامان پسرک من🤸 مامان پسرک من🤸 ۴ سالگی
بچه هاتون کتک میخورن چه واکنشی نشون میدن؟؟
دیشب مادرشوهرم مهمان داشت پسرم داشت با پسرش بازی میکرد یهو پسر اون زد زیر گریه و رفت بغل مامانش ک دقیقا کنارش بود پسر منم بلند شد و رفت اونور تر نشست گریه کردن بقیه پرسیدن چی شده مادرش گفت پسرمو زد رفت اونور گریه کرد بعد خندید گفت مثل پسر فلانیه میزنه بعد برای اینکه دعواش نکنن خودش گریه میکنه من خیلی عصبانی شدم بلند و با صدایی ک مشخص بود خیلی عصبانیم گفتم پسر من بیخودی کسی رو نمیزنه گفتم ارمان چی شده با کریه تعریف کرد زده روی پاش (چند دقیقه قبلش همون پاش ضربه خورده بود)پسرمم خیلی بد زده بود توی صورت بچه .بعد پسرم اومد بغلم خیلی ناراحت بودم گفتم دوستت از قصد نزده دستش خورده ولی اصلا اروم نمیشد داد و بیداد میکرد که نههه اذیتم کرده وحشتناک داد میزدگفتم باشه الان برو بوسش کن اشتی کنین نرفت.اوناهم رفتن خونشون بعد با پسرم حرف زدم گفتم نباید میزدیش وقتی کسی تورو زد بلند بگو نه نزن اگه بازم زد به من یا بابا بگو...
میدونم پسرم خیلی حرف گوش کنه سری بعد مطئنا نمیزنه ولی میترسم کلا از دفاع کردن از خودش بترسه.یه جورایی پیشمون شدم که اینقدر محکم گفتم کسی رو نزن از طرفی هم به شدت میترسم شخصیت قلدرانه ای پیدا کنه...کار درست چیه؟؟
مامان نگار مامان نگار ۴ سالگی
خانما توروخدا بیاین بهم بگید کار درست چیه اونایی ک تاپیکای قبلیمو خوندن مسدونن همون اقاعه دخترشو میفرسته خونمون همش رابطه دخترمو دخترش خیلی خوب شده دختر منم میره پیش اون باباش بهش میگه برو هرچیم من میگم میگه عیب نداره دختر اونم میاد بزار بچه راحت باشه بعد من رفتم دم در ک پسرم ک کوچیکه دور نشه از خونه اخه بدموقعست این مرده ام اومد دونه بهم داد برا پرنده هام هرچی بهش گفتم نه احتیاجی نیس زیر بار نرفت منم ب ناچار گرفتم بعد گف انقد بچه هاتو صدا نزن بزار راحت باشن دوبا ه بعد چند دقیقه بهش گفتم پسرمو لطفا بیارین دوباره شروع کرد ب تعارف ک ولش کن بزار راحت باشن بدون شام خوردن برن ناراحت میشمو از این حرفا منم بهش گفتم نه میخوام ببرمش دستشویی دیدم دوباره خودش رف اوردش ی لقمه کبابم گرفت سمت من گف حتما باید بخوری گفت نه ممنون من شام خوردم یه سره اصرار کرد تا پسرم از دستش گرفت خیلی حس بدی دارم نمیدونم واقعا تو عالم همسایگی اینطوره یا کلا ادم خوبی نیس
مامان 💞ثمره عشقمون💞 مامان 💞ثمره عشقمون💞 ۴ سالگی
به پسرم یخورده شام دادم
تموم بود
خیلی وابستمه یه لحطه از جلو چشماش دور بشم،گریه میکنه
تموم شد بلند شدم،برم دستم،بشورم دیدم،گریه کرد فاصلمون ۲-۳ متر بود
یه لحظه گریه اش قطع شد
همون لحظه که هق زد که استارت گریه بندازه نگاش کردم چیزی ته گلوش گیر کرد
وای اونقدر زدم پشت سرس و فشار شکمش دادم و تنگشت کردم توی گلوش چیزی نمیورد بالا گریه هم نمیکرد
دستم،کامل سر شد
پاهام جون نداشت
همون لحظه داشتم شام میدادم بهش
همسرمم زنگ زده بود گوشی رو بلندگو بود داشتیم حرف میزدیم
دیدم اینجور شد بچه
اونقدر جیغ زدم گفتم،زنگ بزن به یکی بیاد طرفم
همون لحظه بردمش تو حیاط و اونقدر زدم توی کمرش و انداختمش بالا یهو زد زیر گریه
همون موقع خواهر و داماد و داداشمینا اومدن
ولی الان نصف بدنم بی جون هست و کاملا سر شده و کتفام،میسوزه

من ناخنام از ته گرفتم
همیششه این موقع ها اون،مادرایی که ناخن بلند دارن یا کاشتن میاد به ذهنم،میگم خدا اون روز نیاره
زبونم لال
چکار میکنن با ناخن بلند

خدا جون خودت هوای فرشته هامون داشته باش😭