من نمیتونم اون آقا رو قضاوت کنم چون نه دیدمش نه شناختی روش دارم شاید واقعا اخلاقش اینه و بی منظور باشه ولی شما و شوهرت و خیلی راحت قضاوت میکنم واقعا تو این دوره و زمونه چجوری اعتماد میکنید بچتون و بفرستین خونه کسی!؟این همه اتفاقای بد از جانب خانواده درجه یک چه برسه به همسایه و غریبه....شاید اون مشکلی نداشته باشه بچش تا ده شبم خونتون بخوابه شما هم باید مثل اون رفتار کنید؟؟؟؟؟نگو شوهرم میگه ولش کن بره زورم نمیرسه یه سری مسائل دیگه شوهر و مادر و هرکس دیگه ای که فکرشو کنی نمیشناسه تو یه مادری مسئولیت داری در قبال بچت باااااید ازش محافظت و مراقبت کنی دختر و پسر فرقی نداره پیش خواهر و برادر خودتم نذار چه برسه خونه همسایه واقعا برام عجیبه تو این زمونه با این سطح اطلاعات و شنیدن خبرای عجیب و بد هنوز پدر و مادرای دل گنده مثل شما پیدا میشن
عزیزم از این آدم های سمی که اصلا شناختی نداری دوری کن دیگه بچه آن را هم نزار بره
من دختر داشتم خونه نورچشمم هم بدون خودم نمی فرستادم
من اصلا دوست ندارم بچم خونه کسی بره تنها مخصوصا اصلا به هیچ عنوان حتی اگر بشناسم لطفا نزارین به خاطر افکار شما که مثبت فکر میکنین بچها آسیب ببینن جبران پذیر نیست
این کاملا تابلو که داره کرم میریزه خودت میگی چندبار فالگوش وایستاده خیلیییی مراقب باش اصلا باهاش حرف نزن سلامم نده خدایی نکرده زندگیتو داغون میکنه ها اصلا کاملا معلومه مریض روانی
خواهر زاده همسرم یه پسر ۱۶ سالس.هر و قتل پسرمونو میبره تو اتاق باهاش بازی کنه شوهرم زود میره بهش میگه ارادو نبر تو اتاق .اصلا نمیزاره بچه با بچه های بزرگتر تنها باشم چه برسه با یه مرد گنده
عزیزم اولین کار درستی که میکنی اینکه به شوهرت بگی رفتارایی که از مرده دیدی به هر قیمتی هم که شده این مرد نرمال نیست نزار بچت بره پیششون خیلی دوس دارن بچه اونا بیاد پیش شما. من اگه جات بودم جز سلام جواب هیچ کدوم از حرفاشو نمیدادم یه سلام و الفرار و سال بعد هم جا بجا میشدم
از من میشنوی
مرد همسایه چه مهربون چه نامهربون اصلا باهاش همکلام نشو و اجازه نده بچه هات برن خونشون واسه بازی
حالا دیگه خودت میدونی عزیز
من خونه قبلیم دو طبقه بود ک ورودی پله ها یکی بود طبقه پایین صاحب خونه و طبقه بالا خودمون بودیم
صاحب خونه ی پیرمرد بود ک تنها زندگی میکرد هروقت ازخونه میزدم بیرون صداپامو ک میشنید درخونش رو باز میکرد و به هربهونه ای به پسرم خوراکی میداد چندباری هم گفت بزو از تو خونم عروسک بردار ک اصلاااااا اجازه ندادم چندباری باهم همکلام شدیم یبار گفت خونم تو اصفهان خالیه کسی نیس خوشحال میشم بیای منم گفتم باهمسرم انشالله بیاییم یبارم گفت کجایی هستی گفتم عربم گفت به به اینم بگم بامهربونی میگفت فقط حسم مثل شما بد بود به شوهزم گفتم اونم گفت ک اره اصلا مرد درستی نیس و حواست باشه وقتی من نیستم اصلا دروبازنکن
چندباری اومده بود درخونم خلاصه بشدت میترسیدم و بعد اون اصلا باهاش رودر رو نمیشدم
من رفتم خوندم صجبتاتون بنظر من شاید قصدی نداره و از روی لطف و اینا اینجوری یا مدل خاله زنکیه
نمیتونه که دیوار بیاد خونه شما پس الکی نترسید
ولی این ریسکم نکنید شل بگیرید
سری بد دیدیش بهش بگو شوهرم سلام رسوند بهش گفتم بنده خدا همسایه میگه کمکی دارین بگین انجام میدم گفتن اقای فلانی این از لطفشون کمک حال همه هستن یه شب بگیم با خانمش تشریف بیارن منزل ما حالا خودتون که زیاد میاین بیرون انشالله به خانمتونم بگین بیان بیرون تا با ایشونم اشنا بشیم یجوری حالیش کن شوهرت میدونه و منم بلا بع نسبت خنگم و نمیفهمم تو یه قصدی داری و تازه میخوام با خانمتم دوست شم
وا نزار دختر بچه بره خونشون. مگ ادم با همسایه رو در بایستی داره. دختر بچس ید چیزی بشه. تا عمر داری میسوزی. سفا و سخت با اخم قطع رابطه کن اصلا ساممم نده خیلی راحت. تو این زمونه ادم ب عزیزترین کسش اعتماد نداره چ برسه همسایه. سر بچت هیچ جوره ریسک نکن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.