۶ پاسخ

منم یه مدت اینجوری شدم افتضاح خودم از خودم متنفر بودم خیلییی بد داد میزدم حتی کتکش هم زدم در نهایت به این نتیجه رسیدم با این کار یه بچه ترسو و عقده ای تربیت میکنم
ببین وقتی داره یه کاری انجام میده مدام بگو من که آخرش باید جمع کنم چرا داد بزنم چند تا نفس عمیق بکش مکان ترک کن هی با خودت تکرار کن من عاشقشم فدا سرش فکر میکنم بچه همسایه است داره این کار می‌کنه فکر میکنم مهمونمه هر چی بیشتر بغلش کنی بیشتر آروم میشه و آروم میشی هی بغلش کن هی بوسش کن بگو عاشقتم دوستت دارم پسر من تو همین دو سه هفته که من خیلی عصبی شده بودم... عصبی شده ...
من تو ذهن خودم ریشه یابی که کردم متوجه شدم من از گریه هاش خسته شدم همش نق می‌کنه یا گریه می‌کنه الان اگه کاری بخواد براش انجام میدم اگه اون کار به ضررش باشه با یه کار دیگه که دوست داره حواسش پرت میکنم به محض اینکه گریه می‌کنه بغلش میکنم دقت کردم هم گریه اون کمتر شد هم عصبانیت من
و اینکه الان سن لجبازی و استقلالشون
یعنی دوست داره خودش غذا بخوره دوست داره خودش برق روشن کنه خودش در آب باز کنه نصف گریه هاش با این اتفاق حل شد
و در آخر مامان قشنگ مدام تکرار بچه ها نمیتونن خودشون درست کنن تو باید صبوری کنی تو منبع امنیت دختر گلتی
اون قچقراره حالا حالا ها بریز و بپاش کنه و تو هم حالا حالا ها باید جمع کنی از دختر گلت توقع حرف شنوی نداشته باش الان این بچه ها اصلا فرمان پذیر نیستن
ببخشید طولانی شد خیلی از این جمله ها رو نوشتم چون مخاطبش خودمم هستم...

وای منم همین مشکل و دارم خداروشکر تنها نیستم و همش تو ذهنم دنبال راه حلم هی به خودم قول میدم دیگه تکرار نشه ولی بازم موفق نمیشم😔

نزدیک پریودی

ولی من وقتی بین نزدیکیمون فاصله بیفته خیلی عصبی میشم ..

چقدر حرفای منو زدی 🥲🥲🥲🥲
منم همینطورم دقیقا ولی کتکش نزدم تا حالا ....
نمیدونم چرا بعضی روزا مود خوبی ندارم حرصم تنگه ... داد میزنم
احساس میکنم باید برم دکتر اعصاب ...
اخه سنی ام ندارم قرص اعصاب بخام بخورم...
نمیدونم چرا اینطوری شدم ...
همشم ازش معذرت خواهی میکنم به خودم قول میدم ولی فایده نداره ...
دیگه اگه نزدیک پریودی بشم که هیچیییییی

بشین با خودت حرف بزن بگو اون جز ما کیو داره اون ی موجود ضعیفه که نمیتونه از خودش دفاع کنه

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ سالگی
سلام دوستان
پسرم دو سال سه ماهشه
تقریباً یکماه مونده به تولدش دیگه پوشک قبول نکرد و جیششو می‌گفت تقریباً تو یکماه کامل از پوشک گرفتمش هم جیششو می‌گفت هم پی پی شب ادراری هم نداشت اصلا
الان بعد سه چهار ماه از این رو به اون رو شده اصلا نمیگه تند تند جیش می‌کنه اصلا انگار همون بچه نیست شب جاشو خیس می‌کنه سرما هم خورده
شدید شدید لجباز شده آنقدر الکی بهونه می‌کنه گریه می‌کنه هممون روانی شدیم بخدا
چیکار کنم کسی بوده یهو بچش اینجور پسرفت کنه
حس میکنم تمام زحماتم هیچ شده
تا کسی میبینه واکنش نشون میده و جیغ داد می‌کنه
اصلا منو متوجه نیست اصلا اینجوری نبود یعنی با این شدت نبود تو این دو هفته بچه زیر و رو شده اصلا. بهم میگن انگار ابن بچه آدم ندیده اینجور می‌کنه 😭😔
من خیلی براش وقت می‌زارم انواع بازی ها غذا ها پارک مهمونی محبت هرچی فکرشو بکنید ولی نمی‌دونم چرا آنقدر بچه سختیه جز من و باباش هم با کسی نمی‌مونه بمونه هم آنقدر اذیت می‌کنه همرو عاصی می‌کنه. و اینکه طول شب وقتی هوا تاریک میشه آنقدر گریه می‌کنه بهونه هاش شروع میشه تا موقع خواب خوابش هم کم شده قبلا ساعت 11دیگه خواب بود الان تا ساعت 1,2شب بیداره