طبق تاپیکای قبلیم باز میران دیشب تو حموم تو دست باباش لیز خورد سرش خورد زمین بازم رفتیم بیمارستان و انقد شلوغ بود گفت بمونه اینجا مریض میشه بچت حالش خوبه اما ب شدت نگرانم انقد زدم تو صورتم محکم جای انگشتام رو صورتم مونده انقد گریه کردم از دیشب پف چشام نمیره ب والله بچه من اصن خوشگل نیس اما بخاطر رنگ چشماش هرکی میبینه تو خیابون تو دوست آشنا برمیگرده وای چه چشمایی
تو این ماه میران چند بار بد خورد زمین آبگرمکنمون ترکید صبحم لباسشویی خراب شد بخدا نه ماشین داریم نه موتور نه پولداریم نمیدونم چرا انقد بچمو زندگیم تو چشمه خسته شدم دیگه همش براش صدقه میدم اسپند دود میکنم تخم مرغ میشکونم هم من هم مامانم از وقتی دنیا اومده با اینکه دستمون خالیه دوبار گوسفند براش کشتیم یکیشو ک کامل دادیم ب هیئت من پسوزیاریس دارم وقتی استرس بهم وارد میشم تماااام اگزما های بدنم تحریک میشه از صبح از استرس انقد خاروندمش داره همینجوری ازشون خون میاد زانومو نمیتونم از زخم زیادش خم کنم دیگه
بچه های شماهم انقد بلا سرشون میاد؟!!یا من انقد خاک برسر و دست و پا چلوفتیم نمیتونم مراقب بچم باشم 😭😭

لعنتی متنفرم ازاون لحظه انقد ادم استرس میگیره من حس میکنم میخوام سکته کنم یسری افتاد انقد گریه کرد آرسام ب خودش زور میاره موقع گریه همییییشع اوقو میزنه اوق زد بالا آورد خیلی کم من دیگ مردم کلا ساعت ۳ شب گفتم پاشو ببریمش دکتر رفتیم گف نمیخواد عکس ضررداره تا۲۴ساعت اگ اوکی بود کلا پس نگران نباش.گیجی استفراغ بی حالی و این چیزا.ک نرمال بود خداروشکر چیزی نی نگران نباش اگ علائم ندارم.خودم میگم نگران نباش ولی خودم داغونم.یبارم سرش خورد ب شیر حموم یسریم بد کلش خورد زمین تو پارک رو این وسایل ورزشیا نشست دخترعموش تکونش داد پرت شد بوووم وای خیلی حال بدیه میفهممت چیکارکنیم دیگ با اینک اینهمه مراقبیم باز پیش میاد نگران نباش اگ علائم نداره

با باباش نذار بره حموم خودت ببر مردا مثلا ماها زیاد حواسشون نیس

دختر منم این ما خودشو چند بار ترکوند

خدا سلامتی بده بهتون گلم چیز خاصی نیست همه بچه ها یکی دوبار و تو حموم افتادن
سعی کن ب چیزای مثبت فکر کنی نگرانی و از خودت دور کنی ب اتفاقات بد فکر نکن
خوددد من
یعنی سقم سیاهه فک کنم
کافیه بگم بچم خدارو شکر مریض نشده فرداش مریض میشه
کافیع بگم با شوهرم چقد رابطمون خوب شده ی جنگ میکنیم بیا و ببین
حتی اومدیم اینجا من دوبار اشتباها در ساختمون باز مونده رفتم جایی دو روز پیش میگفتم خدارو شکر دیگ در ساختمون باز نزاشتم. یهو دیدم صابخونه اومد در خونمون میگ چرا درساختمون بازه
ریدم تو افکارم

انشالله چیزی نیس
ولی ناراحت نمیشی بنظرم بچه این سنی با باباش نفرست چون حواسشون نیس اصلا

من جرئت نمیکنم با باباش بفرستم حموم

پسر منم سرش رو تا دل بخواد ترکوند بدماااااا . هر بار تا مرز سکته رفتم و برگشتم با اینکه نه من نه باباش چشم ازش برنمیداریم .

عزیزم دعای چشم نظر براش بگیر بزار سر شونه راستش کوچیک ترین اتفاقی نمیفته دیگه

ببین اصلا بچه رو به امان مرد مسپار مرد اصلا نمیتونه بچه داری کنه چه برسه حموم ببره

راستش من الانم با مامانم آیهان میبرم حموم

دعای چشم زخم و حرز امام جواد بده. بنویسن براش
باید یه سید خوب پیدا کنی