خانوما دو شبه بیمارستانم هنوزم دو ماه و نیم مونده ب زایمانم ولی از بس زنا رو دیدم چقدر درد میکشن از زایمان ی ترسی گرفتم هیی میگم گوه خوردم حامله شدم پشیمونم چیکار کنم

منم ی شب بستری شدم ،همین حسو داشتم،ولی به این فکر کن ک همه از پسش بر اومدن ، تو هم ی روز از پسش بر میای و به خودت افتخار میکنی ک تونستی اینقدر قوی باشی،خدا هم مثل همیشه اون لحظه مطمئن باش مراقبته🥰

عزیزم کاری از دستت برنمیاد تا آخرش باید بری😂😂😂😂😂خداقوت دلاور

نه عزیزم ب دلت بد راه نده منم سر زایمان اولم خیلی سخت بود ولی سر دومی اصلا درد نداشتم مثل پریودی بود نیم ساعته هم بدنیا اومد

همش یکی دوساعته بعد راحت میشی از سزارین خیلی بهتره اون همه ادم تونستن توام میتونی من اولیم طبیعی بود اینم طبیعی من میخوام امپول اپیدورال ک بی حسیه بزنم اینجوری استرس درد ندارم خیالم راحته اصلنم ترس نداره خخخ یک سال بعدش میری توفکر دومی

زنداداش من یه هفته مونده بود به زایمان به خاطر عفونت دوشب زایشگاه بستری بود بعد جو اونجا رو دید و چه دردی میکشن چشمش ارسید وگفت بمیرم طبیعی نمیارم پشت دست داد سزارین کرد

خدا بد نده ایشالله خدا برات سلامتی بده
طبیعی عزیزم ترسش من تو خونه اون ترس تو وجودمه سر دخترم چون اولی بود نمیدونستم چه جوری بیخیال بودم ولی الان یادم‌میفته استرس میگیرم

عزیزم بدن با بدن فرق میکنه شاید تحمل بدن شما زیادباشه چراترس به دلت راه میدی نگران هیچی نباش خدا داده راه زایمان راحتشم داده

دقیقا مثل من سزارینی دیدم افسرده شدم یه مدت حالم خوش نیست

خدابد نده عزیزم چرابیمارستانی؟