۵ پاسخ

عزیزم نشستی برا خودت دشمن خیالی ساختی ها بشین زنگیتو بکن چرا انقدر برات مهم که به بچه اون توجه شده به بچه تو نه اگه یکم خودتو دوس داشته باشی در شأن خودت نمیبنی که بخوای درگیر اینجور مسائل بشی. هرچی بیشتر توجه کنی بیشتر خودت و اذیت میکنی

ب نظر من ک‌نبرش خونش تا حساب کار دستش بیاد. بگو من دارم بچمو میارم پیش شما حس میکنم دارین فرق میزارین نمی‌خوام بچم اینطوری حس حسادت بهش دست بده وقتی یاد گرفتین فرق نزارین بچه رو میارم پیشتون

ما چندتا خواهریم
چون مامانم پسرش نمیشد همیشه ما و مامانم مورد بی توجهی پدربزرگم بودیم
‌و پسرعمو ها و اون یکی زن عمو ها نورچشمی بودن
الان ما خونواده ی موفقی هستیم و پسرعمو ها هشتشون گرو نهشونه!
هیچوقت مامانم به رومون نیاورد که پدربزرگم به ما بی توجهه خودمونم وقتی کمی بزرگ شدیم متوجه شدیم

میخوام بگم تو و شوهرت به بچه بها بدین و از بقیه توقعتون نباشه

بگو دستت درد نکنه فعلا شیر داره هر وقت تونستم میام میگیرم خودت برو از داروخونه براش شیر بخر

بی تفاوتی بهترین جوابه
ی جوری رفتار کن ک اصلا برات مهم نبوده

سوال های مرتبط