مامانایی که بچه دوم دارن و اوردن
من واقعا برام سوال شده که چی جوری راضی شدین😅 دوست داشتين؟ براتون سخت نبود؟ زردی، شباي واكسن، مريضي، استرس… من هیچ جوره دیگه اصلا فکر نمیکنم بتونم این دورانو دوباره بگذرون
ولی واقعا خسته نباشید میگم و بهتون افتخار میکنممم😍🥹💞❤️ شما دارین کاریو انجام میدین که واقعا سخته💖💞🙏🏻م

من عاشق بچه ام حتی گاهی به سومی هم فکر میکنم🤪
اما جدی بعد اینکه بچت بزرگ بشه دوباره هوس نینی میکنی..ما خانوما خیلی پوستمون کلفته😅😅

مطمئن باش ۲ سال دیگه نشده دلت بچه دیگه میخواد دلت بارداری دوباره میخواد
و تنهایی دخترت ببینی ۹۹ درصد میاری بچه دیگه ای رو
من پسرم ماشالله ماشالله خیلییی بچه آرومی بود بابایی بود و تنها هم بود واقعا جوش میزدم از تنهاییش براش آجی آوردم
الان ۳ سالشه لج باز شده بیشتر وقتا اونم بخاطر ستوه چون بچه از ۳ تا ۵ سالگی لجباز یه دنده میشه
دخترم کولیک داشت ۲ ماه لوس غر غرو هست
خوشحالم که آوردم دومی رو
واقعا ۲ تا بچه تو خونه هرکی باید باشه
تک فرزندی اضلا خوب نیست

بهت قول میدم به دوسال نکشیده دوباره هوس بچه میکنی
من خودم ماما هستم از روی دیده هام میگم

من خیلی روی تک فرزندی پایبند بودم جوری که اصلاا نمی‌تونستم خودمو مادرِ دوتا بچه تصور کنم ولی شکر برای وجود پسرم که حالا عضوی از خانواده شده در کنار خواهربزرگش♥️♥️♥️🥺🥺🥺
بالاخره همه سختی های بچه اول فراموش میشه و واسه دومی دم به تله میدی😅😅😅

بچه دوم‌برام‌کابوسه😐الهی همین‌یکی سالم‌باشه سلامت باشه چهارستون‌بدنش بسه برام

ومنی که سومی رو دارم😬😬😬🤣💔

واقعا منم تعجب میکنم😕کلی چالش اوووف بااینکه عاشق بچه هستم😋ولی میگم همین یکی بسع

خب عزیزم حتما اونا بچه هاشون آرومن راحت میخوابن راجت میخورن
ناشکری نمیکنم ولی من ازوقتی فهمیدم باردارم تا همین الان داغون شدم ویاروحشتناک و بستری شدن و مکافات قبل زایمان بعدم که کولیک وحشتناک که تا ۴ماهگی فقط جیغ میزد دخترم بعدم سر شیرخوردنش پیر شدم حالام سر غذاخوردنش خوابیدنشم که با مکافاته حتی خونه مامانم اینا نمیتونم برم ازبس بد میخوابه خلاصه من که به غلط کردن افتادم

راستش من بعد اولی گفتم غلط میکنم دومی بیارم
بعد یه مدت بعضی روژا دلم تنگ دوران نوزادی دخترم میشد روزایی ک‌تو شکمم بود
بعد تنهاییشو می‌دیدم عصابم خورد میشد
همش با حسرت بقیه ک خواهر برادر دارن نگاه میکرد
بعد ۴ سال از اولین زایمان دلو زدم دریا گفتم یکی بیارم😐ولی همش توی استرس بودم

تااینکه از شانس یه ماهه باردار شدم
😂😂اولی ب زور دکتر شدم
اینو سریع تازه ب شوهرم میگفتم فک نکنم بشه بعد یه ماه اقدام میخاستم برم دکتر برای بارداری ک‌ زد فهمیدم حاملم
دوران حاملگی استرس وجودمو گرفته بود برای دوران بعد زایمان

ولی چون اولی تجریه داشتم‌تو دومی زیاد اذیت نشدم
تنها جاییکه اذیت شدم نمیتونستم ب زندگی و کارم برسم ک‌بعد ۳ ۴ ماهگیش همه چی روال شد

چون بزرگه غذا میخاست
خودم حال نداشتم کوچیکه کولیک داد. نمیموند صبح تا شب بیدار بودم

طفلکی دخترم اذیت شد کلی مریض شد
خیلی دوران هم از یه جهت اسون هم هم یه جهتایی سخت بود


ولی این سری واقعن توبه
مغزم نمیکشه چون😂😂دوتا بیش فعال زاییدم

خیلی به بچه بستگی داره😑😑۲تا از عمه هام همش باهم باردار میشدن
یکی بچه اش راوم بود اون یکی خیلی دهن سرویس کن بود
اون یکی عمه ام پتو مینداخت روی بچش بدون اینکه بخواد اموزشی بهش داده باشه بچخ میخوابید
حالا اون یکی کلی مراسم داشت واسه خوابیدنش
دخترعموم خم یه پسر داشت انقدر اذیت میکرد و میکنه هنوز بار ها اشک دخترعموم و در اورده
خیلی به بچه بستگی داره
بعضی ها بچه اولشون اروم و راحته هوس بچخ دوم میکن
اون دومی بیاد خاندان رو زه اتیش میکشه😂😂😂

وااااای اصلاااااااا فکرشم نمیکنم

من سه تا بچه کوچیک دارم
دهنمو سرویس کردن

میگن بچه از اب و‌گل در میاد یادشون میره و گول میخورن😂

من واسه پسرم آوردم ،که یدونه داداش داشته باشه ،و دهنمم سرویس شده

حتما بچه هاشون ارومن
جاریم سه تا بچه آورده همشون ارومن اذیت نمیکنن
من یدونه دارم دهنمو سرویسسسسسس کرده