۱ پاسخ

بخاطر فصل هم هست عزیزم اسپری سدیم کلراید واسش بزن قطره منتول هم بگیر بزن رو بالشت و یقه لباسش دیگه اذیت نمیشه
اگه ادامه داشت پلارژین هم میتونی بدی
اگه بخور داری داخلش ۴قطره اکالیپتوس بریز دیگه نه بینیش میگیره نه اذیت میشه

سوال های مرتبط

مامان گردو مامان گردو ۲ سالگی
خانمای عزیز
طبق تاپیک قبلی دیروزم من شربت پدیابست اسلیپ گرفتم
.
از شانسم دخترم عصر کمی از ۴گذشته خوابید شش وده دقیقه یا یه ربع گذشته بیدار شد
قبل شام یه سوسیس خام خورد(نمیدم بهش،چون تو نایلون خریدم دیده بود برداشت)
۹شب از پدیابست اسلیپ دادم(روش نوشته بود ۵میلی من محض احتیاط واسه اولین بار ۲/۵ دادم)

شام نیمرو دادم بهش و نصف استکان خودش که کوچولوئه دوغ خورده بود
.
بعد نیم ساعت کم کم خواب‌آلو شد و کمی نق میزد..گفتم شاید خوابش میاد واسه همینه نق میزنه
ولی تا ۱۰شب گاهی حالت گریه مانند میکرد یا نق میزد.چشماش بسته میشد ولی بعد باز میکرد و باز نق میزد......۱۰شب رو گذشته کم کم خوابش برد
تو خواب وول میخورد و حالت گریه داشت(خیلی عذر میخوام اینو میگم"کمی هم باد ول کرد" چندين بار تکرارکرد تو خواب)
بعد اینکه باد در کرده بود تو خواب و بیداری از ساعت ۱۱شب آروم گرفت و دیگه گریه و نق نداشت
۹صبح بیدار شد و کاملا پرانرژی بود
قبلا هم گاهی که زود می‌خوابید و صبح ۸یا ۹ بیدار میشد حالش به شدت خوبی امروز نبود
شوهرم به خاطر گریه و بیقراری دیشبش میگه نده دیگه.....شما بگید!! الان من بدم یا نه؟؟
حالت دیشبش به خاطر ساعت بیدارشدنش و خورد و خوراکش نبوده باشه؟؟
ممنون میشم راهنمایی کنید
مامان محیا جونم💫 مامان محیا جونم💫 ۲ سالگی
سلام خانما
چندروز پیش جایی دعوت بودیم و اونجا چندتا بچه دیگه هم بود.دختر من با دختر جاریم که یکسال فاصله سنی دادن بازی می‌کرد..یکی از بچه‌های دیگه اومد،اونم سرماخورده بود..سرفه می‌کرد و چشماش سرخ مانند بود و آبریزش بینی هم داشت
اون بچه مذکور اومد با اینا بازی کنه..دختر من چون خسته بود و خوابش میومد دیگه اومد پیشم و زیاد نرفت پیششون
اون بچه و دختر جاریم هم بازی میکردن هم گاهی دعوا
.
دیروز فهمیدم که دختر جاریم سرماخورده و تب داشت
امروز ظهر پسر بزرگش اومده بود بالا و با من کار داشت در مورد گوشیش
دم در بودیم که دختر جاریم بدو بدو اومد بالا(بینیش گرفته مانند بود و معلوم بود سرماخورده)
چیزی که برگامو ریخت این بود که این بچه بدون شلوار و شورت بود😅
مدام صورتشو می‌آورد نزدیک صورت دخترم و باهاش حرف میزد(دخترم کنار پام ایستاده بود)
می‌خندید و حرف می‌زد با دخترم توصورتش..جلوی در با فاصله‌ از پله ها کمی بپربپر کردن و بازی کردن
هی دخترمو صدا میزدم و میومد پیشم ولی دختره مدام صداش میکرد و نمیذاشت کنارم بایسته
.
حالا از ظهر کمی گذشته دخترم گاهی عطسه میکنه و حس میکنم داخل بینیش کمی آب داره ولی زیاد جاری نمیشه
.
آخه بچت مریضه چرا میذاری بیاد بالا😩؟؟؟؟!!!!! اونم تو اون وضع

حالا چه خاکی تو سرم بریزم😥😥خیر سرم شربت ایمونس شروع کردم براش
چیکار کنم بدتر نشه
استرس گرفتم فقط😭
عجب گرفتاری شدمااااااا😭😭😭😭