۵ پاسخ

کدوم دکتر میبری راضی هستی عزیزم

این بده😂😂

منم از ترس این ک با گریه های بچه های دیگه گریه میکنه تا لحظه ی آخر بیرون نگهش میدارم🥴 کافیه یکی ی نق بزنه پسر منم شروع میکنه😂

من نمیبرمش میترسم محیط الوده باشه ویروس بگیره

بعد یه پسر ۷ ماهه بود ماشالله باهوش بود با زبون خودش نگاه امیر حسین میکرد حرف می‌زد یهو امیر حسین زد زیر گریه ترسید😐😂😂چرا اینجوری میکنه

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۸ ماهگی
تجربه ❌️


سلام مادرا توروخدا تب شدید یا بی قراری زیاد یا گریه های شدید بچه هاتون رو جدی بگیرید پیگیری کنید از طریق دکتر


بچه ی من 7 ماهشه یشب حالش خوب بود سرحال بود بازی میکرد یهو نصف شب دیدم داغ سرش تبش و گرفتم دیدم میزنه 38.8 گفتم چیکار کنم چیکار نکنم اخه اولين بارش بود انقد تب میکرد منم از تب خیلی میترسم دیگع سریع پرس و جوکردم گفتن قطره بده دادم تبش اومد پایین ولی همچنان بی قراری میکرد ناله میکرد گریه میکرد هرکی میدید کیگفت این دندونشه فقط ژل بمال استامینوفن بده منم میدادم دیگه فردا شبش شد وای ده برابر بدتر کرد 5 ساعت بکوب گریع کرد اب دهنش هم همینجوری میریخت بیرون هیچی نمیخورد انقد گریه کرد تا اخر از حال رفت دیگه 6 صب دیدم باز تب 39 داره شیاف براش گذاشتم یهو 4 ساعت خوابيد

دیگه گفتم این دوبار دیگه اینجوری گریه کنه از بین میره بردمش دکتر تو مطب دکتر هم همه گفتن چرا اوردی این دندونشه پاشو ببرش دیگه تا اونجا رفته بودیم گفتیم بزار دکتر ببینه رفتیم داخل به دکتر گفتم چیشده تعجب کرد


گفت دندون تب شدید یا بی قراری خیلییی شدیدی نداره اذیت میکنه ولی نه اندازه ی این بچه خلاصه معاینه کرد یهو گفت بیا اینجا رفتم دیدم توی دهن بچم کلاااا تاول زده

مثل تبخال و افت یچیز خیلی بدی بود توی دهنش بالای کامش روی زبون کوچیکش پر بود بود

دیگه دکتر گفت یه ویروس عفونی هستش هیچ داروی خاصی نداره دوتا شربت میدم بهش بده تا دوهفته خوب میشه

خداروشکر تا رسیدیم خونه دارو رو شروع کردیم از فرداش بهتر و بهتر شد


شمام توروخدا میبنید گریه ی بچه بی قراریش عادی نیست حتما دکتر ببرید

نمیدونید من و این بچه 3 شب چی کشیدیم حالا من هیچی ولی خودش هلاک شد😭😭
مامان بردیا مامان بردیا ۱۱ ماهگی
مامانا بیاین بگین وقتی فهمیدین حامله اید چه حسی داشتین ؟؟
شوهرتون چه حسی داشت ؟
چطور ب خانواده ها گفتین ؟؟
من ۷ ماه اقدام کردم ناامید شدم دیگ باید دوم عید پریود میشدم ک نشدم تا ۱۳ فروردین میگفتم نه بابا این همه اقدام کردم نشد شاید هورمون بهم خورده شبش رفتیم با همسرم بیرون گفتم حالا دوتا بیبی چک بخرم دیگ ساعت ۱۱ شب بود رفتم دستشویی گفتم ی تستی بزنم
واااااایییی تست زدم دیدم مثبت قلبم ریخت کلی گریه کردم تو دستشویی شوهر دیده بود دیر اومدم نگران شد اومد دستشویی دید گریه میکنم بغلم کرد به ده دقیقه تو دستشویی گریه میکردیم 🤣🤣🤣🤣
تا صب خوابمون نبرد شک داشتم ساعت ۷ رفتم آزمایشگاه فوری آزمایش اورژانسی گرفتم ی ساعت بعد جواب مثبت اومد😍😍 از ازمایشگاه رفتم سیسمونی فروشی دوتا جوراب کوچیک گرفتم رفتم مشهد سمت خانواده ها
اول رفتم خونه مامانم گفتم مامان واست ی کادو گرفتم جعبه ک باز کرد جوراب دید از خوشحالی از حال رفت دیگ چند دقیقه طول کشید تا حالش خوب شد این‌قدر گریه کرد شکم بوس کرد 😍😍
بعدش رفتم خونه مادر شوهرم گفتم مامان کادو تولدت ۲۰ روز زودتر گرفتم وقتی جوراب دید با خواهر شوهرم همو بغل کردن گریه کردن بجایی ک منو بغل کنن🤣🤣عکس العمل قشنگی بود 😍😍