۱۱ پاسخ

به شوهرت حق بده مرداهم گناه دارن واقعااااا خیلی گرونیه ازمایش سونو زایمان وسایل بچه پوشک شیر خرج خونه اجاره قصدو وام وهزارچیزدیکه نمیکشن مگه اینکه انقد داشته باشی به شوهرت فشارنیاد

ان شاءالله که شوهرت راضی بشه عزیزم منم خیلی دلم میخواد یکی دیگه بیارم ولی شرایطش اصلا جورنیست

برعکس شوهر من دوس داره پسرم شلوغه منم تردید دارم ولی پسرم تنهاس وهم بازی میخواد

دقیقا شرایط منو داری شوهر منم راضی نمیشه

منم دوتا دوست دارم ولی سر بچه اولم خیلی سخت گذشته تا به اینجا برسم دائم غر میزنه لج میکنه با کسی بازی نمیکنه نمیدونم بچه دوم با این وضع فکر خوبیه یا نه منن دوست دارم تا قبل ۳۰ سالگی بیارم و دیگه بس

سلام عزیزم دعا کن خدا دل شوهرتو راضی کنه البته من با قرص اورژانسی باردار شدم و تا یه مدت فکر میکردم حالم به خاطر قرص بده

اگ شرایط مالیتون خیلییی خوبه بیار در غیر
این صورت واقعا سخته بچه آوردن ک مهم نیس ی عالمه هزینه دیگه داره غیر از تربیت درست کلاس های مختلف وقت خیلی میخاد وقتی دو سه تا بشن واقعنم تو این شرایط مالی و مستاجر و غیره و غیره مردا خیلی روشون فشاره من شوهرم میگ ن ولی خودمم اصلا دوست ندارم بدنمو دوست دارم سر زایمانم کلی اذیت شدم بعدش کلی اذیت الانم از شیر گرفتم ازمایش کلی دادم ویتامین دی خیلی پایین خلاصه بچه کمتر دردسر کمتر واس ی دونه بچه ی عالمه امکانات میتونه آدم فراهم کنه ولی چن تا نمیشه همش میشه حسرت تو دل بچه

بیار یکی.. انشاءالله اوضاعتون خوب میشه ولی بچه همیشه نمیشه آورد، منم سنم داره میره بالا واسه همین شیرب شیراوردم، اوضاعمون هم زیاد روبه راه نیست ولی بچه میخوام دیگه

هییی همدردیم خواهر
منم‌دوس دارم الان یکی بیارم اما اصلا همسرم رضایت نمیده

جلوگیری نکن خب اگه شد هم نمیگه بندازش میگهء

منم همینو میگفتم ولی فعلا حس آمادگی در هر دوتامون ایجاد نشده

سوال های مرتبط

مامان عشق جان مامان عشق جان ۲ سالگی
وقتی بچه اولمو باردار شدم تازه اول شروع کرونا بود
و من کلاسام دقیقا از اواخر اسفند بود اگر اشتباه نکنم ک آنلاین شد
بچه اولم ک دنیا اومد همسرم کرونا گرفته بود و نتونست بیاد همرام بیمارستان
خیلی اذیت شدم خیلیا
ب هر سختی که بودگذشت
خیلی پسرم مهرش به دلم نشست عجیب غریب
اصلا قابل گفتن نیست
داشتم از شدت دوست داشتنش واقعا دیونه میشدم
با خودم فکر کردم که بچه دوم بیارم چون من تنها و دور از خانواده خودم و همسرم زندگی میکنیم به خاطر پسرم به بچه دوم فکر کردم و گفتم زودتر بچه دار بشم با بچم هم بازی بشه
سر کار بودم فکرم پسرم بود یعنی نمیتونم چجوری بگم عاشق بچم بودم شاید بخندین بگین همه عاشق بچه هاشونن اما من داشت واقعا روم تاثیرهای بد می‌ذاشت
خلاصه هی هم میترسیدیم نکنه بچه دار شدم مریض باشه
نکنه ظاهرش مشکل داشته باشه
ولی به هر کلکی بود فکرهای منفی رو دور کردم قرآن خوندم قمر در عقرب رعایت کردم وضو نماز همه چی
با توکل به خدا قصد بستیم برا بارداری دوم
اینجا بهتون تاکید کنم که ابدا توی هیچ زمینه ای به چیزهای منفی فکر نکنید
خدا هیچ بلایی سرمون نمیاره تو هر شرایطی توی زندگیمون هستیم فکر خواست و اراده خودمون هم بی ارتباط نبوده
و من بچم به دنیا اومد
و دکتر شب که اومد بالا سرم گفت بچه قلبش صدا اضافه داره
گفت دو روز دیگه ببرش اکو
من با اون شکم زخمم گفتم خودم باید بچمو ببرم
بردم و دکتر اکو کرد گفت نگران کننده نیست دارو میخوره یکی دو ماه دیگه برطرف میشه
بقیه کامت
مامان نورا جون💕🌱 مامان نورا جون💕🌱 ۲ سالگی
مامانا سلام اومدم یه گپی بزنیم
شما هم از تجربیاتتون در این باره بگید ممنون میشم
من یک دختر دوساله دارم و دست تنها هستم عاشق ورزشم (بدنسازی)
نمی‌دونم چرا با اینکه می‌دونم
دست تنها و حتی با یه بچه خیلی اوضاع برام دشواره ولی دلم می خواد برای بارداری اقدام کنم
تا فاصله سنی بچه هام کم باشه و بتونم کمتر از سن ۳۲سال فقط باردار بشم وبعدش دیگه هیچ اقدامی نداشته باشم برای باز داری
بنظرتون این چه احساسیه
دلم بچه می خواد
ولی تنهام و همسرم هم فقط از لحاظ مالیش با من اوکیه وگرنه دست کمک نیست و کارش هم اجازه نمیده گاها
و دخترم هم توی سن بازی گوشیه
و خودمم دلم می خواد ورزشمو ادامه بدم یا راهی پیدا کنم برای ادامه تحصیل
ولی با خودم میگم
اصلا دوست ندارم بعد ۳۲ سال اقدام بچه داری بکنم بخاطر اینکه دیگه اون موقع می‌خوام که راحت باشم و فاصله سنیم با بچه هام زیاد نباشه
مشاورم رفتم میگه سخته دست تنها
ولی همه چی به خودت بستگی داره
و این که چه احساسی خواهی داشت بعد این شرایط
دلم بچه می خواد🥹
دلم می خواد ورزش و درسم هم ادامه بدم
ولی کار آسونی نیست☕☕☕
مامان پسرم مامان پسرم ۲ سالگی