اولین باری که گفتم من ناخواسته بود بارداریم چطور بعضیا خودشون دلشون میخواد بچه‌هاشون تو سن کم باشن و دوباره باردار میشن خیلی‌ها گفتن بچه ما آرومه واسه همین خودمون دلمون بازم بچه میخواد راستش اصلا هیچ تصوری از بچه آروم ندارم مگه داریم!!! مگه میشه!!! دیگه چقدر آرومه!! من امروز واقعا دیگه دیوونه شدم دلم میخواست زار بزنم همیشه ارزوم بود یه دختر داشته باشم دم خدا گرم بهم داد شکرش اما این روزا واقعا تو حالیم که حالم از بچه‌داری به هم میخوره انقدر صدای جیغ و گریه تو سرمه سر هر چیزی دقیقا هرررر چیزیییی از اول هم همین بود دیگه سه سالش شده بدتر شده دلم میخواد حتی شده یک ساعت آرامش داشته باشم ولی نیست حتی صبح هر چقدر زود بیدار بشم بگم یکم سکوت باشه پشت سرم هر دو تا بیدار میشن با تمام وجود آرزومه این سه سالگی بگذره زودتر این دیگه چه جو رشه!!!!

آه ...منم همینطور....منم همینطور...🫂منم اونایی که میگن بچه ی دوم می‌خوایم رو درک نمیکنم

ولی من خودمون خواستم 😑😂

خواهربعضیاانقدشانس دارن
من یه خواهرشوهردارم سه تابچه داره انقدآروم وخوبن ک نگوووووو
آخری همسن امیرعباس هستش وقتی نگاه میکنم میبینم اون انقدآرومه واین انقداذیت کن اعصابم خوردمبشه
شیش ماه پیش شام دعوت بودن خونمون بچه نشست خودش تمیزخورد یه دونه برنج نریخت
حالا پسرمن هنوزم سرسفره انقداذیت میکنه هرچیزی رومیخوادقاطی هم بکنه
ازدستش روم نمیشه بجامهمونی برم اگ هم برم کلاشام روبایدبرگردم خونه بخورم😶😪

باباش دیروز ۸ اومد من گفتم بیرون نریم کار دارم خونه
تو با لیام بازی کن
والا هیچ بازی هم نکرده بودن ۸:۲۰ بود میگه کاش بریم بیرون من میرونم این بغلت میشینه
خونه اذیتم میکنه
میگم تو نه اذیتشو دیدی نه گریه و شب بیداریاشو حالا ۲۰ دقیقه کنارشی خسته شدی

خدا قوت عزیزم

شب ساعت ۳ بیدار شدم پوشک ش کنم دیدم خیس جیش کرده حالا لباس شو عوض میکردم داد میزد گریه میکرد صدا ش میرفت ب همسایه ها .‌

عزیزم کمک بگیر دختر بزرگتر تون مهد ببرید من دخترم میبرم مهد واقعا عالی هست به جز سرما خوردگی که یک هفته درمیان از مهد میگیره
اما منم به بچه دوم فکر میکنم

حرف دل منوزدی🥲🥲🥲واقعاخیلی سخته

تو تنها نیستی
منم خیلی وقته تاب آوریم کم شده
تحمل هیچ جیغ و نق و نوقی رو ندارم

منم دارم دیوونه میشم دیگه

من از همین میترسم

و اینکه سن ۳ سالگی خیلی عجیبه

وواای الان میگی منو استرس میگیره پسر من ماشالله همینجوری پدرمو درمیاره بخدا از صبح تا شب گریه بهانه همچیز وسایلم میشکنه الانم که ماه آخرم انقد سخته برام میره دسشویی ۱ ساعت اب بازی انقد داد میزنم تا بیاد بیرون بزورمیارمش یعنی خودم گریه ام میگیره بیرونم میبرم پارک بریم پدرمو درمیاره جیغ گریه نمیاد خونه اذیت میکن همش می‌دود توپارک

پسر من هم کلا بچه بدی بود و هست، ولی جدیدا خیلی خیلی لجباز و نق نقو ترررر و خودخواه تر شده، یعنی این هفته ب شوهرم گفتم من اینو میزارم میرم بمنچه جمعش کن😂🤦🏻‍♀️

خدایا شکر برای این فرشته ها بزار هی اذیت کنن من که عاشقشونم

وای دقیقا مثل من یعنی دیوانه شدم هیچ جا نمیتونم برم چون با هیچ بچه ای نمیسازه همش گریه نق

اختلاف سنیشون چقدره؟

حق داری عزیزم. صبر و تحمل بالایی میخواد.و بدون کمک سخته .
تا اقا گرشا هم از آب و گل در بیاد باید تحمل کنی‌.بعد شرایطتت بهتر میشه.

منم دقیقا مثل شماام و بشذت عصبیم چون همسرم فشار اورده بچه دوم میخوام من ذره ای ارامش ندارم چه بچه ای

ترسیدم خدایااا

وااای یعنی انقدر سخته من خدا خواسته باردارم