۱۴ پاسخ

حالا اگه دختر خودش بود 🥴🥴🥴🥴

دفعه بعدی رفتی سعی کن با خودت خوراکی ببری بزار تو کیفت
ک گشنه نمونی عزیزم 🙂

بقیه اش👇🏻👇🏻👇🏻

تصویر

این مادرشوهر منه پونزده ساله عروسشم اصلا عوض نشده الان که شیر میذم سکم مراعات میکنه ولی کلا ادم تنبلیه برای غذا درست کردن منم دیکه خودمو‌میرنم به پررویی میگم دارم صعف میکنم یه چی برمیدارم میخورم

خب چرا خجالت میکشی من بودم میگفتم بله مادرجان من دارم شیر به بچه میدم تند تند صعف میکنم باید بخورم یا خودم میرفتم برمیداشتم میخوردم.اونجا خونه ی همسرت هم هست نباید رودر وایسی داشته باشی عزیزم حداقل بخاطر بچه ات

ن مادرشوهرمن اینجوری نیس هروقت برم خونشون خودش برای هردتامون چای میاره خرما میاره حلوا میاره بعدش مثلا من دخترم بدم بهش برم بانک یا برم جای کار داشته باشم تا میرسم میگه برو اول غذا بخور اماده کردم اون دخترمو نگه میداره منم غذا میخورم هتا تو‌خونمم نرسم غذا درس کنم دعوام میکنه میگه چرا خودتو از گشنگی میکشی میومدی نهار پیش من از این لخاظ خیلی زن خوبیه

مثل مادر شوهر من گاوه حیوون

حالا مادر شوهر من حتی اینا رو هم نمیذاره منم دیگه اصلا نرفتم خونشون الان سه ماهی میشه پامو اونجا نذاشتم ولی قبل از اینکه دیگه نرم هروقت میرفتم خودمو تو خونه سیر سیر می کردم و همینطور بچه امو
غذا و آبگرم رو میذاشتم تو فلاکس دخترم من چایی خور نیستم ولی اینجور مواقع فلاکس دخترت رو اگه شیرخشک کمکی میدی با خودت ببر و چندتا چایی کیسه ای ببر با خودت و بخور بخدا یه لیوان ابم نمی‌ذاره با اینکه همیشه نمیریم مثلا تو ماهی یکی دوبار پیش میاد
تو خونه اشونم همه چی هست مثلا می‌دونه من از وقتی ازدواج کردم حتی یکبار به یخچالشون دست نزدم چون خجالت می کشم و هیچوقت برا خودم چیزیی درست نمی کنم مثلا اگه بردارای شوهرم اونجا باشن خودشون برام یه لیوان شربت آماده می کنن اگه نباشن هم میگه می خوای بیارم برات😐زهرمار بزنه سر دلش

مادر شوهر من یه چایی و میوه تعارف هم نمیکنه بخدا میگه خونه خودتونه خودتون بردارین

مادرشوهر منم همینجوری
و منم همینجوری مث‌ تو بودم باهاش
هرچی داشتم نداشتم میاوردم...
تا اینکه کم کم شدم مثل خودش💅🏼
الان اعصابم آرومتره
من سر ظهر با پرواز رسیدم تهران، همسرم نتونست بیاد، اون اومد دنبالم تا خونه...
حالا مگه میرفت خونه خودش
تا ۵ ونیم ۶ عصر موند
از من با بچه کوچیک و خسته راه توقع ناهار داشت یه چایی دادمش فقط💅🏼🗿

دقیقا مادر شوهر منه

وقتی دیگ میری اونجا هیچی نخور و برا خودت خوراکی اینا فلاکس و چایی بردار بگو وسیله اوردم ممنون اومد خونت هم ت هم این جوری باهاش برخورد کن ک اون کرد ب همین سادگی با هر کسی باید مث خودش رفتار کرد

نرو دیگ خونش چه بهتر که اونم نیاد خونه عجب ظالمیه

عزیزم میفهمم چی میگی ما هم از این نفهما داریم تو فامیل دیگه حرص نخور ولی از دفعه بعد توام مثل خودش رفتار کن که بدونه کارش چقدر بده

وقتی اینجوریه چرا میری خونش نروخب

سوال های مرتبط