بعضی بچه ها واقعا بچه های آسونی هستن از همون موقع تولد. راحت میخوابن راحت شیر میخورن راحت از پوشک گرفته میشن و... بعضی هاهم سختن کلا. دست ما نیس این انتخاب. منم بنظر خودم بچم خیلی نق نق میکنه همش بهونه میگیره از همون اول اول همین بوده.
خیلی سخته اما چاره ای نیس. تنشون سالم باشه الهی و خدا توانایی وصبر کافی هم به ما بده
الان چون تازه راه میرن پاها مثل پرانتزیه چون تعادل خیلی ندارن بعد خوب میشه
پسرم ده ماهگی قدم برداشت و کم کم شروع کرد راه رفتن پاهاش باز باز بود موقع راه رفتن همه گفت پاهاش پرانتزیه
ولی الان که خوب تر راه میره خیلی پاهاش خوب شده دیگه اون حالتی نیس شاید بچه هنوز راه کامل نیفتاده برا حفظ تعادل باز باز داره میره
همین دیروز تلویزیون یه دکتر میگفت تا۳ سالگی پرانتزی بچه ها طبیعیه
دقیقا تو منی
عزیزم اینو بدون بچه ها خونه خودشون خیلی شلوغ میکنن اما جایی برن آروم ترن اونا هم خونه شما مهمون بودن اسباب بازی بچه تو برای بچه اونا تازگی داشت باهاش مشغول شد وگرنه مطمعن باش بچه تو هم جایی بره آروم تر از تو خونس
دقیقا بچه منم شدید گریه میکرد تا ۶ ماه ...ک حتی همسایمون یبار اومد در خونه گفت تا بچه گریه میکنه فقط میگم خدا کمکش کنه چجوری با این بچه سر میکنه ...هرجا میرفتیم دم در ک میرسیدم انگار جن دیده بود چنان گریه میکرد ک دیگه حتی دلمنمیخواس خونه بابام برم...هرکی یه چیز میگفت هی میگفتن ببرش دکتر هرجی میگفتممیبرمش فایده نداره هی میگفتن دکترشو عوض کن...یهو تو ۲ ماهگی سینه رو ول کرد بعدش شیر خشک نمیخورد رفلاکس شدید داشت اصلا وزن نمیگرفت هنوزم وزنش ۸کیلوعه ..باید تو پتو میخوابید سر یک رب هم بیدار میشد ...اصن یه وعضی داشتم.. داغون شدم ....ولی بچه داییم ۵۰ روز بزرگ تر بود اون اصلااااا این موارد رو نداشت راحت شیر خورد راحت خوابید اصلااا ما صدا گریه این بچه رو نشنیدیم انقد ارومبود ....الانم باز ی ماه دیگه زایمانمه هی میگم کاش این یکی اروم باشه خیلی سختممیشه وگرنه....آیهان همین الانم همش بهم چسبیده و خیلی غرغروعه
دختر من بدتر از همس با غذا مشکل داره با خوابیدن بیرون رفتن مهون اومدن مهمونی رفتن همه بچه ها که شبیه هم نیستن ولی پایینی ما بچش آروم ساکت نق نمیزنه این طفلک بعد بچه من همش دهنش وا
دوستای عزیزم اگه ناراحت شدین ببخشین🌷 فقط خواستم بنویسم که اروم بشم نمیتونم با هیشکی بگم دردهامو
یکم گریه کنم آروم بشم
پاهای همه بچه ها پرانتزیه.
برای حفظ تعادل تو راه رفتن و رشد استخون
خیلی خستم مینویسم شاید آروم شدم
زایمان سختی داشتم بعد ۱۲ساعت درد و بیهوش شدن سزارین اورژانسی کردن تو بارداری دومم دیسک کمر گرفتم و لگنم شکسته شبا نه از درد میتونم بخوابم نه از نق زدنای بچه😭
عزیزم بچه ی دوستم یک ماه از دخترم بزرگتره اونمهمه چی میخوره شبا راحت میخوابه ولی دختر من غذا بزور میخوره و تا صبح چند باری بیدار میشه روزیم که بدنیا اومد شبش همه نوزادا خواب بودن فقط دختر من گریه میکرد
همه بچها مثل هم نیستن میدونم دلت میگیره که چرا بچه ی من اونجوری نیس ولی بهش فکر نکن خدا بزرگه
گاهی شوهرم یه چی میگه آروم میشم
مثلا اون شب ساعت ۳ بیدارشده بود و قصد خواب نداشت منم بیدارشده بودم باهاش نشسته بودم شوهرم بیدار شد میگه خدا خیرت بده خانوم
اینقدر خانوما کم توقعیم با همین حرف کلی ذوق کردم😅
والا منم تاحالا بچه مثل پسرم ندیده بودم انقد گریه کن و بد غذا و بد خواب ،کلا از اول نسبت به بچه داشتن گارد داشتم الان دیگه واقعا زده شدم ،بااین حال عاشقشم سعی کم بهش فکر نکنی بهشت زیر پای مادراس شاید واسه ما بهشتش بهتر باشه😂🤦🏻♀️
الان نه مشخص میشع پای بچه پرانتزی و نه مشخص میشه کف پای بچه صافه
هیچوقت بچتو با کسی مقایسه نکن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.