بچه ها امروز میخاستم بچه هارو ببرم حموم
دخترم خیلی حموم لازم بود
پوشکش هم کثثیف بود دراومده بود لباسش
(یهو اسهال مانند شد)خلاصه بردم که حموم وقتی لباسش رو کامل درآوردم آب هم باز بود
دیدم شکمش و پشتش خیلی گرمه با خودم گفتم این چرا اینقدر گرمه نکنه تب داره حمومش کنم بدتر بشه ب سرش دستمو گذاشتم پیشونش گرم نبود ولی کله اش گرم بود اما دست و پاهاش اصلا گرمی نداشت
حمومش کردم آوردم بخابونم نخابید یکم شیرش دادم چای دادم
ب شوهرم گفتم بازی می‌کنه بذار زود پسرمو حموم کنم خودمم حموم کنم عرق کرده بودم خیس بودم
وای تا یه بچه رو حموم بدم زهر دخترم ترکید حتی وسطش ب شوهرم گفتم بیا برو سرشو بشور بیارش
گف من نمیتونم بذار یکم برگردونم برو زود بیا
رفتم زود سر پسرم رو شستم آوردم
دخترم نفسش میرفت از گریه
گرفتمش
دیگ بعدش شیرش دادم خابوندم بعد خودم رفتم حموم
تا بیام دیدم بازم بیدار شده شدید گریه می‌کنه
زود گرفتمش آروم کردم
دوباره شیر دادم بازی میکرد منم رفتم شام گذاشتم
موقع شام خوردن دیدم سرش خیلی گرمه رفتم تبش رو گرفتم دیدم۳۸.۸اینا هست
قطره نداشتم آوردم نصف شیاف رو گذاشتم نیم ساعت بعد تبش پایین اومد خابید
میگم این ویروس هست یا از دندون است
آخه دیروز ک شهرستان بودیم پسرم رف کوچه منم بچه بغلم رفتم دنبالش اصلا نیماومد تو
خیلی هم باد میاومد
هی گفتم الان بچه سرما میخوره خیلی موند تو کوچه
میگم نکنه دیروز سرما خورده خاک بر سرم😥😥😥
بخدا شام هم نخوردم هنوز یه قاشق نخورده بودم بلند شدم
دیدم تب داره دیگ داغون شدم

۶ پاسخ

بدنش سرماذزده خب میشه نگران نباش

داغون شدن نداره خواهر جان
حالا یا شیاف یا قطره استامینوفن بده آبریزش بینی گرفت پلارژین بده خوب میشه

امشب رو حواست بهش باشه مرتب کنترل کن یدونم قطره بگیر بزار تو خونه باشه مرتب بده بهش.اگه باز رفت بالا فردا صبح ببر دکتر این ویروس توخونه خوب نمیشه باید دکتر ببینه

فعلا استامینوفن بده
شاید از دندون باشه
مراقبت کن

ممکنه سرماخورده باشه اگه شربت سرماخوردی داری بهش بده

عزیزم ممکنه باد خورده باشه ،اینقدر خودتو اذیت نکن ،تبش رو کنترل کردی دیگه . حواست بهش باشه ولی . منم امروز خیلی روز سختی داشتم ،خدا قوت بده توان خیلی پرتلاش بودی ،دمت گرم

سوال های مرتبط

مامان هلن مامان هلن ۲ سالگی
مامانا اضطراب جدایی بچه های شماهم زیادتر شده؟؟دختر من دیگه تازگیا از حد گذرونده!!همه کاراشو مبگه مامان بکنه حتی نمیذاره برم دسشویی خیلی ببخشید درو باز میکنه میاد تو با گریه منو کشون کشون میاره بیرون!!امروز خونه مامانم رفتم حموم خیر سرم گفتم تو خونمون تنهاس اینجا سرش گرمه اومد گریه زاری جیغ که بیا بیرون بعدشم گریه کرد لباسی که من دوس دارم بپوش گفتم تو خونمونه نیاوردم دیگه اصلا آروم نشد و دو ساعتبکوب گریه میکرد و خودشو میزد منو میزد چنگ میزد صورتشو موهای من و خودشو میکشید و... خودشم هی میگفت اشکامو پاک کن پاک میکردم دوباره جیغ و گریه که دوباره گریه کردم پاک کن!!بعضی وقتا به سلامت روانش شک میکنم ولی میگم اخه وقتی خونمون ارومه و حتی یبار هم صدای من و شوهرم رو همدیگه بالا نرفته وقتی بچه تو ارامشه چرا باید روانش مشکل داشته باشه!!دکتر هم میگه بعداز جدا کردن از شیر ۸-۹ماه طبیعیه این حرکات گاه و بیگاه و میگه نذار گریش شدت بگیره که نتونی اروم کنی ولی اخه منم ادمم گاهی نیاز دارم برم حموم و دسشویی و...!!روزا هم نمیخوابه حداقل اونموقع برم!
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
مامان آقا رضا ⚽🚙 مامان آقا رضا ⚽🚙 ۲ سالگی
خانوما یه چیزی بگم پسرم یا دختر عمو داره ک کلاس سومه و اسمش نفسه نمیدونم چرا با پسر من بدجور سره لج افتاده تو بازیا میگه تو نباید وارد شی از طرفی هم بچه های فامیل میان دره گوشم میگن ک رضا رو میزنه من این کلمه رو و نیشنوم خونم ب جوش میاد دوس دارم سرشو بکنم چند بار رفتم ازش پرسیدم هیچی نگفت نگفت زدم نگفت نزدم .. دو روز پیش نذر داشتن ما هم رفتیم باز تو اتاق سره پسرمو هل داره بود بچه ها اومدن گفتن منم ب مادرش ک جاریم میشه گفتم ایت چندمین باره ک رضا رو میزنه و فلان یه چیزی بهش بگو رفته بود ب شوهرش ینی برادر شوهرم گله کرده بود ک زینب ب دخترمون گفته برات جاسوس گذاشتم و فلان ک اگه رضا بزنی بیان بگن منم امروز ب برادر شوهرم گفتم از شوهرم گله کردین من نمیدونستم با شوخی من ک گفتم جاسوسام میان برام میگن رضارو زده ناراحت میشه ولی واقعا من رو رضا حساسم ب زبون خوش بهش گفتم نفس جا شما پسر عمو دختر عمو هستید چرا تو جمع فقط گیر دادی ب رضا چیزی بدی هم نگفتم ک ناراحت شدید من نفس رو مث پسرم دوس دارم فلان ...گفت راستش دیروز خیلی ازت ناراحت شدم اینا بچه ان خودت تا حالا شاهد بودی ک بچه ها تو فامیل چقد بد هم دعوا میکنن بهار و نفس پریشب گریه همو در آوردن فلان ... دخترم اصلن بد ذات نیست ک بیاد رضا رو بزنه گفتم پس بچه ها چطور میگن گفت اونجور زدنی نیست حتما هولش داده یا آروم زده بچه ها بزرگش کردن گفتم امیر علی (بچه راستگو فامیل )دروغ نمیگه از اون پرسیدم گفت بدجور لگد زده هر چی گفتم حرف خودشو زد میخوام از این ب بعد خیلی حواسم ب رضا باشه تو جمع ها هم بشینن من میرم اتاق بچه ها نگهبانیشو میدم چیکار کنم والا یه سری آدما شعور فهمیدن حرف های حق رو ندارن ولی وقتی پای بچه خودشون وسط باشه جوری آتیشی میشین ک نگو