طبیعیه من آنقدر ب دلم افتاده کوچولوم دختره
از یک هفته پیش ک درد داشتم و شک داشتم ب باردار بودنم مدام با خودم میگفتم وای فکر کنم ی دختر مو طلایی تو راهه 😢✨️🤎
وقتی رفتم تست بگیرم برخلاف همه این مدت ک بالای بیستا تست گرفتم و سفید بود این یکی صورتی بود(البته قبلا هم صورتی دیدم )😁🤣
رفتم لباس بگیرم اصلا دستم ب لباس پسرونه نرفت هرچی دوستم میگفت این دخترونه برندار باز ی چیز دخترونه  میدیدم دلم قیلی ویلی میرفت و می‌گفت وای این چ نازه 🥹😍
آخرم سر اینکه متوجه نشه خودم باردارم برا نی نی خودم میخوام تقریبا اسپرت برداشتم جنسیت مشخص نشه
بعد به همسرم گفتم ب دلم افتاده دختره عصرش همسرم گفت میدونستی امروز ولادت حضرت زینب 🥹🤩
امروز اومدم شاه چراغ رفتم چادر بگیرم اومدم یدونه سر دستی بردارم مسئولش اومد گفت ن وایسا ی سبز دارم بدم بهت هرچی همکارش گفت دادیم رفته گفت ن میدونم هست ☺️
تا دیدم سبزو باز یادم افتاد ب ولادت حضرت زینب و اینکه ب دلمه بچه دختره
رفتم بازار بعدش ی دختره ی ساله فکر کرد من مامانشم اومد چسبید به پام
اقا من توهم دختر داشتن زدم همه رو تعبیر می‌کنم یا واقعا شما هم حس میکنید خبریه 😁😁

تصویر
۱۴ پاسخ

عاشق وقتاییم ک میرم حرم با صوت قرآن میخونم 🥹🥰
شاید بیست دقیقه اونجا بودم اما فضا و جوش
آنقدر عالیه هرچی غم و غصه و ناراحتی و استرس میشوره میبره✨️🤎

تصویر

منم دوماهم بود رفتم مشهد دسم ب لباس پسرونه نمیرفت بخرم خیلی دلم لباس دخترونه میخاس شوهرم نزاشت گفت اسپرت بردار الانم دخترم یکسالش شده ازاول حسم میگفت دختره و دختر شد

مک همه میگفتن بچم پسره اما من ۶ هفتگی اسم دخترم را انتخاب کرده بودم ۱۸ هفتگی روز ولادت حضرت معصومه روز دختر رفتم سونو بهم گفت بچت دختره کلی از شادی و ذوق گریه میکردم موقع سونو

انشاالله دختره و سالم😍

حالا ی نظریه بگم برا من درست بود ولی
میگن اگه تو بارداری باشی و ناخوداگاه یه بچه دختر بیاد سمتت بچه توشکمت پسره
و اگه پسر بیاد سمتت بچه دختره

من سر پارسا مهمونی بودیم بچه هم دختر هم پسر تو جمع بود یهو دختراشنامون اومد دست زد ب شکمم مامانش این نظریه رو برام گفت و بعدها رفتم سنو دیدم پسره


سر پانیسم بازار بودیم داشتیم براپارسا ماشین میخریدیم یهو پسر کوچولو اومد دست زد ب شکمم هی می.فت مامان

اون لحظه گفتم مطمعنم دختره و دختر شد😄

خلاصه انشاالله اول بچت سالم باشه
و بعد یکی شبیه علی اما دختر موطلایی باشه 🥰😍

ان شاءالله هرچی باشه فرزند سالم و صالحی باشه برات قدمش پر از خیر و برکت و رحمت باشه براتون اگه مهرماه باردار شدی نگاه سنت کردم بچه دختره 😍😍 حس ششمت درسته

عزیزم رفتی حرم برای ماهم دعاکن برای ماک بتونیم خونه بخریم سلامتی و...

ماهم سر ماهان همین بودیم تلقین میکردم انگار همه هم از حالتم میگفتن دختره ولی نتیجه اش شد ماهان خوشگله💗

سلام انشالله هرچی صلاحتونه. من بیشتر فکر میکنم تلقینه . ولی کنجکاو شدم بدونم . کی مشخص میشه ؟

ای جانم انشاالله همون چیزی بشه که دلت میخواد دختر داشتن خیلی قشنگه🥺💖

انشالله که خدا بهت به دختر سالم و صالح بده🤩😍
منم عشق دخترم، قطعا جات بودم همین فکرارو میکردم 😁😁
وای تا آدم بفهمه جنسیت چیه صدبار میمیره 😂 دور از جون البته

منم فک میکردم پسره
میگفتم مطمئنم
دختر شد🤣
ی هفته قبلش خواب دیدم ی خانمه اومد
ی دختر گذاشت بغلم
گفتم بچه من پسره
ی لبخند زد
دیگه مطمئن شدم دختره
به همسرم هم گفتم مطمئنم دختره

سلام
ان شا الله یه دختر صالحه وپاک خدابهتون عطا کنه ودلتون روشن بشه 🤲

سلام . انشالله خیره و سلامته

سلام عزیزم مبارکت باشه
هرچی که هست انشاالله فقط سالم باشه ،
ببخشید شما پسرتونو از پوشک گرفتید ؟؟

سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو ۳ سالگی
مامان فندوق مامان فندوق ۳ سالگی
شما بگین من کم بازی کردم؟؟
یا ب من حق میدین؟؟
پسرم از صب ک بیدار میشه مث ی بچه نه ماهه ب من چسبیده
اگه دارم اشپزی میکنم مدام پشت سرم هست یا روی کابینت با دارم طرف میشورم کنارم نشسته یکریز دست میبره زیر اب
من از صب بیدار شدم یکساعت کارتنش و نگاه کرد منم صبحانه دادم بهش و اشپزخونه رو جمع و جور کردم ،بعد رفتم باهاش کار دستی درست کردم حدود یکساعت باهام کاردستی درست کرد بعد رفتم نهار درست کردم یکریز ب من چسبید دوباره اومدم بازی کردم یکم دیگه کاردستی درست کردیم و رفتیم نهارخوردیم و یکربعم شوهرم باهاش بازی کرد بعد با بدبختی یکساعت قصه گفتم تا خوابید یک ساعت و نیم بعدش بلند شد تا چشم باز کرد کارتن کارتن براش نیم ساعت گذاشتم و بعد دوباره گفت بیا بازی منم گفتم نمیام و خودت برو بازی و اینقد گریه کرد تا بالا اورد و منم نشستم تو اتاق گریه کردم الانم حس میکنم مامان بدی ام ک حال ندارم ولی واقعا کم میارم همییییششششه چسبیده ب من باور کن از صب پنج دقیقه هم بازی نکرده تنهایی
مامان آرادکوشولو مامان آرادکوشولو ۳ سالگی
یکم دلدرد کنم شاید اروم شم خواب نمیرم از بس دلم شکسته....😔😔😔😔دیشب خونه آبجیم دعوت بودیم بعد شوهرم رفته بود ی سوسک داده بود دست پسرم و اونم باهاس بچه هارو میترسوند بعد خواستیم بیایم خونه من ب آراد گفتم مامان دیگه کثیفه بندازش دور بریم دستاتو بشوریم مریض میشی هرکار کرد نمیداخت بیرون منم گرفتم ازش و رفتم دستشو شستم و آراد خیلی گریه کرد یدفعه شوهرم جلو همه هرچی رسید بمن گفت ک چرا بچه رو ب گریه انداختی و ازش گرفتی خودم دادمش منم گفتم کارت اشتباهه نباید آیت چیزارو بدی دستش ولی اون خیلی بد رفتار کرد جلو همه واقعا قلبم شکست خیلی ماراحت شدم البته دفعه اولش نیستا همیشه بخاطر آراد هرچی میرسه بمن میگه اگ گریه کنه میگل هیچی نگو بهش ک گریه نکنه انگار من مامانش دیشب خونه آبجیم دعوت بودیم بعد شوهرم رفته بود ی سوسک داده بود دست پسرم و اونم باهاس بچه هارو میترسوند بعد خواستیم بیایم خونه من ب آراد گفتم مامان دیگه کثیفه بندازش دور بریم دستاتو بشوریم مریض میشی هرکار کرد نمیداخت بیرون منم گرفتم ازش و رفتم دستشو شستم و آراد خیلی گریه کرد یدفعه شوهرم جلو همه هرچی رسید بمن گفت ک چرا بچه رو ب گریه انداختی و ازش گرفتی خودم دادمش منم گفتم کارت اشتباهه نباید آیت چیزارو بدی دستش ولی اون خیلی بد رفتار کرد جلو همه واقعا قلبم شکست خیلی ماراحت شدم البته دفعه اولش نیستا همیشه بخاطر آراد هرچی میرسه بمن میگه اگ گریه کنه میگل هیچی نگو بهش ک گریه نکنه انگار من مامانش نیستم مثلا آراد رفته آب گرفته تو خونه و فرشارو خیس کرده میگه ولش کن چیز خاصی نشده ک 😔😔😔نمیدونم دیگه چ کنم ...نیستم مثلا آراد رفته آب گرفته تو خونه و فرشارو خیس کرده میگه ولش کن چیز خاصی نشده ک 😔😔😔نمیدونم دیگه چ کنم ...