من از بس دردای مختلف کشیدم فقط میگم کی زایمان کنم راحت بشم
منم استرس میگیرم و یادم میاد به درد زایمان یه جوری میشم..میگمخدایا کاش زودتر دهانه رحمم باز بشه و دنیا بیاد..چون برای من سخت باز میشا
واعییی منم انقد میترسم از زایمان اصلا یه ترسی ته دلم دارم
شکرخدا زود گذشت فقط،ولی ازااینکه زود گذشت هم ترس دارم😅😂
ولی میگم زودتر بدنیا بیاد چون کل بدنم صورتم همه جام ورم کرده
منی که از شدت لاغری پودر میخوردم یکم جون بگیرم الان کلی چاق شدم اعتماد بنفسمو ازدست دادم
من که خیلی میترسم از درد زایمان
از زردی بچه
از تنفس بچه
از یه طرفم خوشحالم که قرار دخترمو ببینم نمیدونم اون لحظه دردام چجوری ولی مطمئنم دخترمو ببینم دردم یادم میره
من اگ نگه دارم ایشالا تقریبا ۱۱ روز مونده و اگر زبونم لال مشکلی پیش بیاد ،۴ روز مونده
حسهام خیلی با ترس همراهه
ترس از بچه ها حتی
من هنوز اون حس خاصی که همه ی مامانا میگنو ندارم شاید چون خیلی زجر کشیدم
میترسم بعد زایمانم اینطوری باشم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.