۱۸ پاسخ

ای جونم به سلامتی 😍خداروشکر منم شنبه میرم انشالله

سزارین شدی؟ بچه چندکیلو

مبارکه💐😘🌻🌾🪷🌹🌿🪻👼👼👼
ان شاءالله شیعه خاص مسلمون ها باشه و زیر سایه حضرت صاحب الزمان باشه

من ن ترسیدم ن درد کشیدم .شکمم یکبار فشار دادن ت بی حسی
ب دنیای سخت بچه داری خوش اومدی

سلام عزیزم مبارک باشه انشالله به سلامتی

اخیی مبارک باشه عزیزم ‌ من از دردش بیشتر میترسم

قدمش مبارک

سلام عزیزم مبارک باشه

سلام عزیزم
مبارک باشه بسلامتی ان‌شاءالله😍😍😍
قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون❤️

سلام قدم نورسیده مبارک عزیز دلممم مبارکه ایشالااااا

عزیزم مبارکه چند هفته زایمان کردین من که نینی انگار جا خوش کرده

مبارک باشه عزیزم به سلامتی

سوند و چجوری تحمل کردی

سلام عزیزم مبارکت باشه خوش قدم باشه

مبارک باشه گلم😍😍😍

قدمش پر خیر وبرکت عزیزم،دیگه از بارداری راحت شدی

ای جاااان مبارکه خوبه راحت شدی از اتاق عمل دعا کن واسه منم
نی نی چندکیلو بود؟

سلام عزیزم مبارکهههههه😍😍سزارین بودین؟

سوال های مرتبط

مامان هامین🥺😍 مامان هامین🥺😍 ۷ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت۳

تقریبا یک ربع بعد صدای بچم اومد لباس پوشوندن و
اوردن چسبوندنش به صورتم ب همین ک بردن منو خاب گرفت و هیچی نفهمیدم تقریبا ۴۵ دیقه بعد بازم حالت تهوع اومد سراغم سه بار اول و وسط و اخرای عمل شدید شد ...
بعدشم بردنم اتاق ریکاوری کنار بچم
یساعتی اتاق ریکاوری بودم
بعدش بردنم بخش
روی شکمم شن گذاشتن ، مخدر تزریق کردن و سرم وصل کردن، شیاف گذاشتن گفتن ۸ ساعت نباید چیزی بخورم و تقریبا ۶ ساعت بعد بیحسی رفت
تو اتاق عمل شکمم فشار دادن تو ریکاوری فشار دادن و چندبار تو بخش فشار دادن چون‌بیحس بودم هیچی نفهمیدم فقط بار اخر که تو بخش فشار داد با مشت فشار داد و بیحسیم‌رفته بود خیلییی شکمم درد کرد

بعدش مایعات شروع کردم و سوند دراوردن و راه رفتم
اولین راه رفتن خیلیی سخته خیلییی همراه نداشته باشین نمیتونین اگه تونستین بگین همسرتون یا پدرتون کمک کنه یه اقا کمک کنه راحت تره چون بعد بیحسی من ورم داشتم و خیلی سنگین شده بودم
من به توصیه یکی از مامانا به همسرم‌گفتم اومد کمکم کرد
مامان رقیه سادات مامان رقیه سادات ۳ ماهگی
قسمت ۸
.۱۱ونیم بیحس شدم همون لحظه که سوزنو زد به کمرم بیحس شدم و اصلا هم سوزنش درد نداشت خوابوندنم رو تخت یه چی زدن جلو صورتم و شروع کردن ۱۱ ونیم که شروع شد ۱۱و ۴۰ دقیقه صدای گریه دخترم اومد و من با ارامش ترین بودم از اون لحظه به بعد و هیچ دردی نداشتم ولی هی از حال میرفتم حین عمل که دکتر بیهوشی میگفت چی زدن به این تو زایشگاه که این هی از حال میره ولی اون لحظات انقدرررر اروم بودم بعد اون همه درد شدید که دلم میخواست بخوابم دکترم گفت بخواب .ولی نمیتونستم اب دهنمو قورت بدم اصلا حس نمیکردم گلومو .۱۲ اومدم ریکاوری بهم پمپ درد و اینا وصل کردن که خیلییییی خوب بود پمپ درد و پیشنهاد میکنم حتما درخواست بدید دردتون رو فوق العاده کم میکنه .دیگه اونجا گفتن باید بتونی پاهاتو تکون بدی تا ببریمت بخش دخترمم فقط تو اتاق عمل چند ثانیه دیدمش .شکمم رو یه بار تو ریکاوری فشار دادن که هیچ حسی نداشتم تا ساعت ۱ونیم دیگه حس پاهام برگشته بود و یکم درد داشتم که هی برام مسکن زد ۱ونیم اومد ببرنم بخش دوباره شکممو فشار داد که یکم درد داشت ولی بهم گفت شکمتو تا میتونی بده تو مثل وقتی میخوای بگی شکم ندارم تا کمتر دردت بیاد که واقعا کار ساز بود .۱ونیم دیگه رفتم بخش وتا حدود ۷ صبح ۳ بار دیگه شکممو فشار دادن که دردش خیلی قابل تحمل بود .پمپ درد و شیاف نمیزاشت درد داشته باشم.