۱۱ پاسخ

من خیلی مواظبم که تا جایی که می تونم بچه درست تربیت بشه ولی شوهرم اصلا رعایت نمیکنه مثلاً من میگم فلان کار رو نباید بکنی بعد باباش میاد واسش انجام میده یا فلان چیز رو میگم نخور میاد بهش میده میگه بخور
خیلی اختلاف نظر داریم اصلا درک نداره😮‍💨

وای دختر من که همههههههه حرفی رو متوجه میشه گوش میده بجز همین که یه خراب کاری میکنه بهش میگم نکن اصلاااااا گوش نمیده دیگ نمیدونم چیکار کنم

ما هر روز صبح این چالش رو داریم ولی الان دیگه یاد گرفته خودش میگه مامان همش و میخورم بعد بستنی😊😊😊😊😊
کوتاه بیای فردا هم مجبوری کوتاه بیای...خودت برو بشین کنارش و آروم آروم موقع بازی غذاش رو بده و وقتی تموم شد تاکید کن که ببین تموم شد حالا چی کار کنیم؟؟؟؟ تا خودش به نتیجه برسه

خيلي سن سختيهه

خب میتونی ی جای یخچال بذاری ک نبینه
بعد خودت بعد صبحانه بهش بدی

در این مورد که مثلا صبحانه بخوره و بعد هله هوله یا چیزای مهم دیگه ، بله باید متوجه بشه که یه قانونی هست و باید رعایت کنه .
اما گاهی اجازه بده بهتون نه بگه !
نه گفتن رو باید اول از خونه یاد بگیره تا بتونه بعد ها به درخواست های غیر معقول بیرون از خونه نه بگه.
این بخشی از کتاب تربیت کودکی بود که من خوندم زهرا جان 😊

من اگه ندم یه الم شنگه ای به پا میکنه که بیا و ببین

واییییی آدم مار بشه مادر نشه 😑😑
پسرم هی میگفت شکلات یکی بهش دادم ، بازم گفت شکلات گفتیم دیگه نباید بخوری برای امروز بسه
یکم غر زد تموم شد
بعد دیدم اومد پوست همون شکلات قبلی رو یه جوری لیس میزد داخلش
واقعا دلم سوخت
ولی ندادیم دیگه بهش

نمیدونم قلق درین جان چطوریه ولی وقتی کیان همچین کاری کنه یا قبل صبحانه بگه شیر بده یا چیز دیگه ای میگم فلان چیز داغه الان بخوری می سوزی تا صبحانه بخوری اینم سرد میشه میخوری و کیان قبول میکنه

دقیلا منم خیلی تو این حالا الن تو گرفتار میشم

اخ دقیقا دیروزپسرم گیردادبریم دردر منم گفتم اول لباس بپوش بعدبریم قبول نکردمنم نبردمش یه کم گریه کردولی گفتم اول ب حرف من گوش بده تاببرمت ....بچه های الان شاخ شدن واسمون بخدا

سوال های مرتبط

مامان دخمل بابا💞 مامان دخمل بابا💞 ۲ سالگی
سلام به همه دوستان
من دخترم 2سال 2 ماهشه قصد از پوشک گرفتنش رو ندارم چون سر پسرم اذیت شدم گفتم دخترمو تا 3 سالگی نگیرم
یه ماهی میشه تا جیش یا معذرت می‌خوام پی پی می‌کنه سریع میاد پیشم میگه پوشکم باز کن شده بعضی وقتا که کمی دیر رفتم بازش کنم خودش خواسته بازش کنه
حالا چند روزه که دست میزنه به خودش میگه پی پی بازش میکنم می‌ره دستشویی جیش می‌کنه
دیشب مهمان داشتم گفت مامان پی پی گفتم باشه دخترم دیگه هم اون هم من یادم رفت ببرمش تا سفره جمع کردم ظرف شستم چایی گذاشتم یه ساعتی طول کشید
نشسته بود بغل مهمانمون بلند شد گفت مامان پیپی
منم بردمش بازش کردم دیدم خشک خشک بود سریع رفت دستشویی نشست جیش کرد دوبار پوشکش کردم همین روال تا آخر شب که خوابید بهم گفت بدون اینکه قطره ای بریزه داخل پوشکش
حالا میگم بگیرمش نگیرمش راسیتش وقتش ندارم
پسرم مدرسس کلی تکلیف میاره خونه از طرفی کار خونه
اصلا حوصلم نمیکشه باهاش همکاری کنم از طرفی هم میگم خطا داره این نیست که کامل یاد گرفته باشه موندم چیکار کنم 😒😒
مامان شاهیار مامان شاهیار ۲ سالگی
خانوم‌ها که تجربه از پوشک گرفتن دارید لطفا راهنمایی کنید من الان تقریبا ۴ ماه دارم آماده میکنم مثلا میگفتم بیا بریم دستشویی کتاب خریدم بردمش خودش شرت انتخاب کرد با هم رفتیم لگن خریدیم باز خودش انتخاب کرد اولا که خوب من دستشوییم یه پله بزرگ از سطح خونه پایین من میخواستم به خاطره اون لگن و بزارم دم در دستشویی که آقا قبول نکردن گفت نه جا جیش دستشویی😐الان چند روز بود باز میزاشتمش ولی خودش میومد میگفت شورت نه پوشک منم اجبار نمیکردم‌پوشک میپوشوندم دیروز از صبح باز بود یه بار خطا داشت اونم یه کوچولو تا کرده بود آمد گفت بدوووو جیشم ریخت بقیه و رفت دستشوی داشتم میبردمش پارک پوشک پوشید بعد تو پارک گفت من و ببر دستشویی سه ساعت پارک بودیم تو پوشک جیش نکرد شب هم از خواب بیدار شد گفت مامان پوشک دارم گفتم اره گفت جیش کنم توش بغلش کردم بردمش دستشویی الان میخوام ببینم باز بیرون میرم و تو خواب همین کار و انجام بدم؟ بعد چقدر زمان میبره یاد بگیره
مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۲ سالگی
سلام گل گلیا
دیدی یه اتفاقی کوچولو یا متوسطی میوفته یهو یه جوری اعصابو روانتو میریزه بهم که حسابی حالت گرفته میشه
امروز صبح بعد از صبحانه دخترم گفت بیسکوییت میخوام رفتم براش بیارم اومم دوید تو اتاق خواب دوبار صداش زدم بیا بیسکوییت بخور دیدم صداش نمیاد رفتم سراغش تو اتاق میبینم کشو باباشو باز کرده از توش جوهر مهر که قرمزه رو درآوردی زده به دستش بد که دیده قرمزه فکر کرده رژ لبه زده به لبو دندونو دهنو....
وااااای که منو میگی مثل بمب ساعتی منفجر شدم اخ دلم میخواست بزنمش
آی دلم میخواست بزنمش....
بخدا من اصلا اهل ارایش نیستم یکی دوتا رژ لبم که دارم انداختتشون زیر میز دیگه نمیتونم درشون بیارم نمیدونم این به کی رفته جوهر میماله به لبش....
وای که مردم تا ماک شدن از دستش انقدر حرص خوردم خودم تو خودم هعی دلم میخواست گریه کنم دخترمم میومد میگفت داری چیکار میکنی مامان؟ دلم میخواست خودمو خفه کنم.... وای چقدر روز بدی بود..‌. چقدر اعصابم به هم ریخت باز خدارو شکر نریخته تو چشمش چون باباش جدیدن قطره میریخت تو چشمش جعبه جوهر هم شکل قطره چشمی هاست....
اووووف تو دودقیقه چیکار که نکرد....
مامان پندار مامان پندار ۲ سالگی
پندار چندوقت یکبار تب میکنه ، این تب برمیگرده به گوشش و تا دوسالگیش من دائم درگیر دکتر و بستری بیمارستان و انواع داروها... بودم
چندین و چند متخصص گوش و حلق بینی و کودکان و همشون فقط انتی بیوتیک میدادن و تقریبا هرماه ما درگیر بودیم ، این موضوع شده نقطه ضعف من و همسرم تا یکم سرش داغ میشه ما خودمونو میبازیم
تمپانومتری دادیم و همونموقع ک انواع انتی بیوتیکارو میخورد دوتا دکتر گفتن این بچه اصلا عفونتی پشت گوشش نیست و نباید دارو بخوره و یه دکتر که ایران نیس گفت این بچه مشکل تهویه گوش میانی داره
همیتطور بودیم تا این ک از یکسال و نیم ب بعد یه دکتر پیدا کردم گفت این مشکل باعث قرمزی پرده گوشش میشه و بخاطر الرژی که داره ممکنه تب کنه با تب بر و اسپری بینی و شربت حساسیت خودت تو خونه خوددرمانی کن نیاز ب دارو نیس
یک ماه پیش همین کارو کردم و بعد دوروز تبش قطع شد و علائم از بین رفت
الان باز سرش گرمه ، کسی همچین تجربه ای داشته؟ تا کی اخه باید عذاب بکشه بچم🥲🥲🥲🥲
مامان سوفیا 💝 مامان سوفیا 💝 ۲ سالگی
تجربه من از ترک شیشه شیر اول از همه بگم من حتی با لفظ از شیر گرفتم از شیشه گرفتم از پستونک گرفتم مخالفم ما بچه ها رو کمک میکنیم تا به وقتش اینها رو کنار بزارن و ازش عبور کنن قبل دو سالگیش باهاش صحبت میکردم و کتاب و قصه که بزرگ شدی و وقتشه شیشه رو کنار بزاری دختر من از ۸ ماهگی با نی و لیوان نی دار آب میخوره و تو لیوان شیر بخوری ولی هر بار به اینجا میرسید گریه و زاری که من نی نی ام من بزرگ نشدم من شیشه میخوام منم اصلا نمیخواستم مجبورش کنم ماه پیش با شوهرم یه کلاس فرزندپروری با روش پازیتیو دیسپلین رفتیم بعد اون بهش گفتم مامان میدونم شیر خوردن توی شیشه شیر خیلی کیف میده و خوابیدن و مکیدن باحاله با این حال تو کلی لیوان خوشگل داری و میتونی توی اونا شیر بخوری باز اینجا شروع به گریه میکرد که گفتم بدون که من هیچ وقت مجبورت نمیکنم شیشه ات رو کنار بزاری هیچ وقت بدون اجازه و خواسته ات بهش دست نمیزنم و مطئنم خودت به موقع اش کنارش میزاری من میدونم خودت هر وقت آماده و مطمئن بودی ازش عبور میکنی و سخته و من کنارتم تا برات راحتتر بگذره تصمیم و تو میگیری و بدون هر تصمیمی بگیری دوستت دارم اعتراف کنم ته دلم خیلی امیدوار به این روش نبودم ولی از چند روز پیش دخترم اومد خودش گفت مامان شیرمو تو لیوان میخورم من دیگه بزرگ شدم شیشه نمیخوام عصرم که باباش اومد با ذوق و خوشحالی بهش گفت بابا من بزرگ شدم شیرمو تو لیوان میخورم واقعا بچه ها بسیار هوشیار و آگاه هستن اعتماد کنید به این قضیه و باهاشون صحبت کنید بهترین نتیجه ها رو میده حالا من نمیدونم این ترک شیشه پس رفت خواهد داشت یا نه چون وابستگیش زیاد بود ولی تا همین حد هم خیلی مفید بود به نظرم استفاده از این روش