۲ پاسخ

منم دقیقا همین شرایط رو دارم و برادرمو خدا ازمون گرفت
و جلوی چشام پدر و مادرم دارن میسوزن و من دارم آب میشم از رنج
همه میگن بچه بیار روحیه اینا عوض بشه
اگه به خودم باشه اصلا حالشو ندارم
غصه نخور
قسمت مام این بوده
خدا صبر بده

عزیزم گله هم کنی چیزی نمیشه من هشت سالم بود بابام فوت شد اون موقع داداشم هفت ساله بود بعد داداشم تو هیجده سالگی رفت میدونی خیلی سخته ولی به مرور عادت میکنی

سوال های مرتبط

مامان فندوقی🧒🏻⚽️ مامان فندوقی🧒🏻⚽️ ۴ سالگی
دیروز عصر پسرم یهو تب کرد چن روزم بود اسهال بود شوهرم تا بیاد دیر شد گفتم ببریم کلینک گف نه ببریم بیمارستان اونجا خوبه فلان بردیم بچه رو هیچ دکتره معاینه نکرد😐😐 بیمارستان مردانی آذر اورژانس بردیم الکی نگا مبکنین از پشت میز از مادر پدر میپرسن چن تا دارو الکی برای همه بچه ها سرم تو بیمارستان یعنی بچه ای نبود ک سوراخش نکرده باشن 🤦🏻‍♀️😏،به دکتر میگم ایبوپروفن دادم اثر نکرده ها برداشته استا نوشته تزریق کنن به سرم و یه دونه امپول اسهال ک اونم گفتم امروز اصن اسهال نشده دیگ ،دوتا شربت الکی و سرم و امپول ۶۰۰ تومن برامون هزینه داشت که هیچکدومم اثر نکرد پسرم باز تا صب تو تب بود ،صبح بردم یه کلینک که متخصص میاد نگا کرد گف این بچه گوشش التهاب داره گلوش عفونت داره تبش بخاطر این چیزاس گفتم والا زحمت نکشیدن یه نگا بندازن به بچه الکی دارو نوشت و سرم ،
خدا هیشکیو راهی بیمارستان نکنه آدمو تا پای مرگ میبرن نمیدونم اینا چطور مدرک میگیرن با موش آزمایشگاهی کردن مردم😏
مامان گرشا مامان گرشا ۴ سالگی
مادرای الرژیک عزیز بیاین یه لحظه
گرشا مدتیه یه سری علائم داره که نمیدونم باید جدی بگیرم یا نه مثلا الان یه هفته است دو روز یبار شکمش کار میکنه با این که قبل اون روزی یبار بود
اون زمان که به گندم واکنش شدید نشون داد اینجوری بود که هر دو الی سه روز یبار خیلی کم دفع داشت .
الان مدتیه که نمیدونم ادا میاد یا مثل خودمونه که تو گرما زود به زود خیته میشیم یا تنبلیشه نمیدونم هی میگه پاهام خسته شد مثلا پریشب میگفت پاهام درد میکنه
الان دو ساله صبحانه ها داره فقط نون و عسل میخوره میترسم قند بکچگیره زبونم لال از طرفی چون خودتونم در جریانید گاهی ادرارشوم زیاد میشه من قلبم وایمیسته از استرس دیابت . اگه زیاد بشه تا روزی ۸بار در روز میرسه وگرنه ۵بار در روز در حالت عادی . شوهرمم دیگه نمیزاره ببرم ازمایش از طرفی هم میخوام ببرم پیش رو حانی میدونم ببرم ازمایش میخواد والا دستمون خالیه الان . گرشا سرفه میکنه که حدسم از رفلاکسه رفلاکسش فعال شده . نگم از خارش بدن همش داره خودشو میخارونه همه حاشو چنگ زده . گاهی میگه اب دماغم میاد همش در حال مالش دماغ و چشم و گوشه زیر چشما گووود گاهی حجم دفعش زیاده مثل پریروز الانم دو روزه دفع نکرده دو ساله داره گوشت چرخکرده و گوسفندی میخوره هر روز .میترسم زبونم لال نقرس بگیره . این فکر و خیالات منو خول کرد
زندیه الان نیست ولی یادمه اون موقع میگفت بجز و لبنیات و تخم مرغ و کنجد همه چی بده بخوره همه چییی حتی اگه اسهال شد حتی اگه خون دیدی با این علاثم میترسم وضعیت بدتر شه
تو رو خدا بگین چه کنم