۲۱ پاسخ

نمی‌دونم چرا تا آخر تابپیکت بخونم بغضم گرفت، مخصوصا این عکس ناخودآگاه چشای دخترم اومد جلوم که ناتوان از برآوردن خواسته هاشه
بعد از خدا مادر خدای بچه ست
انشالله خدا پشت و پناهت

الهی بگردم
براش اشتها آور بگیر بده بخوره

الهی 🥲سخته میفهمم من ی روز سرم شلوغ بشه نتونم ب آوا برسم عذاب وجدان میکشتم ولی ب خودتم فک کن تو باید خوب باشی تا بتونی بچهاتون بچرخونی

الهی واقعا بعد بچه دوم آدم فکرش پیش اولیه🥲 من همیشه میگم دومی رو بیارم دخترم ناراحت میشه😭

سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک 😍😍😍
پیام‌هات واسه من نمیاد
خیلی خوشحال شدم

توو حالا نباید پاشی عزیزم درسته درد نداری ولی استراحت بهتره واسه کاش ی جور راضیش می‌کردید با ی کارتونی اسباب بازی چیزی ک بیاد بمونه

عزیزم به خودتم فکر کن شما سزارین هستین توانتون کمه

آخی خب چرا جداش کردی ازخودت خب ماهلینم بیاد پیش شما بمونه

منم خونه مامانمم. ولی میگرده. میچرخه. ولی بعضی موقع ها سراغمو میگیره

عزیزم نمیشه بیاد بمونه پیش شما خونه مادرت؟همسرتم رفت وآمد کنه این چندروزو

عزیزم چرا نبردیش خونه مامانت پیش خودت

عزیزم کاملا میفهمم. منم دخترم ۱۸ ماهشه قلبم درد میگیره وقتی به این فکر میکنم ک چجوری من کنارش نباشم برم زایمان کنم.

الهی توام عین منی واقعا هیچکی کادر نمیشه درسته تا چهل روز سختت میشه ولی بعد روال میاد دستت آنقدر راحت میشیا اصلا نمی‌فهمی چجوری بزرگ شدن

ای جااان دلم🥹🥹🥹من اشکام در اومد. چون خودم الان که بچه دار شدم فهمیدم چه حسیه. گاهی می‌خوام سر به بیابون بذارم از عشقش. کنارمه دارم از عشقش می‌سوزم. چه برسه دور بشه از آدم

من بعد زایمان برگشتم خونمون
مامانم اومد پسربزرگمو برد یجوری دلتنگش شدم نتونستم انقدر گریه کردم به هق هق افتاده بودم همون لحظه زنگ زنگ زدم شوهرم نمیتونستم حرف بزنم بیچاره فکرمیکردم بچه طوریش شده التماس میکرد چیشده به زور گفتم دلتنگ ابوالفضلم ثانیه نکشید آوردن
اصلا از خودت دور نکن حالت بد میشه

خب چرا ماهلین جداست؟

منم بچه هام دوتا کوچک خودم بزرگ کردم چون هنوز خیلی کوچولوه اذیت نمیشی

منم از الان دارم فکر میکنم و جوری به دوتاشون برسم خدا کمکمون کنه

عزیزم قدم نورسیده مبارک،حتما ازپسش برمیای خداکمکت میکنه

الهی بگردم گل من
درکت میکنم دخترم تقریبا ۶ ماهه بود من مسموم شده بودم فک میکردم حاملم ویار دارم یه دوسه روز افتاده بودم نمیتونستم نگاه بچم کنم آنقدر غصه خوردم ک نگو ک میخوام چکار کنم اگ حامله باشم
خداوند بهت قوت بده

بیارش کنار خودت

سوال های مرتبط

مامان ماهلین و مهوا🩷 مامان ماهلین و مهوا🩷 روزهای ابتدایی تولد
امروز فرصت شد از بچم چندتا عکس بگیرم بیمارستان اونطور که تصور میکردم ماهلین میاد دیدن خواهرش نشد 🤣🤣🤣
ماهلین بی قرار من بود هی می‌گفت از تخت پاشو بریم
چه برسه گل بگیره دستش راه بی افته بیاد گل رو بده به مهوا 😁😁😁
منم موقع مرخص شدن دیدم ماهلین بغلم نمیاد زدم زیره گریه
وایییی خدا اینو بگم قبل از زایمان فکر کنید ۹۰ کیلو شده بودم با بچه دو ساله که هر دقه دستت رو میگیره میگه پاشو اعصابم داغون داغون
میگفتم خدایا من فقط زایمان کنم یه ده روز برم خونه مامانم استراحت کنم این ماهلین رو نبینم چون خونه مامانم نمی مونه قرار بود با شوهرم خونه مادر شوهرم بمونن
اقااااا شب اول هیچ شب دوم دلم داشت میترکید زار زار گریه میکردم که ماهلین چرا پیشم نیست حالا با اینکه در روز سه چهار ساعت می اومد پیشم میدیدمش اما باز دلم راضی نمیشد که شب پیشم نمی‌خوابه
که دیگ با اصرار مامانم که نه حداقل ده روز بمون به خودت بیای
دیروز که یک هفته از زایمانم می‌گذشت جم کردم اومدم خونمون طفلان مسلم رو گرفتم زیر پر و بالم 🤣😁🤌
اون همه که میترسیدم سخت نیست امروز از صبح باهم تنها بودیم سه تایی
تاب ریلکسی گرفتم وصل کردم چهارچوب در کار ضروری دارم مثل دستشویی یا شستن شون مهوا میزارم تو تاب دست ماهلین نرسه بهش
خیلی کمک حالمه تاب ۹۰ درصد مشکل رو حل کرده ایشالا عادت کنم زود به روال بی افتم خوبه
امروز هم شناسنامه مهوا لپ گلی رو گرفتیم