۴ پاسخ

چندتا که نیاز فصله یه جا در بیار بگو مامانم رفته فلان جا یه مغازه داشته جمع میکرده حراج کرده
مامانم بهم گفت منم گفتم اینا رو برام بگیر بعدا پولشو میدم
قیمتا رو ارزون بگیر که اونم ذوق کنه😂
اینطوری یه بخشی از پولم میگیری🤣🤣🤣

فکر کردم فقط من اینجوریم

ازش پول بگیر بگو میخوام لباس بخرم وقتی داد لباس قبلیارو در بیار باز دوباره برو بخر این چرخه ادامه پیدا کنه🤣🤣

خدا خفت نکنه خب دونه دونه در بیار بگو مامانم اورد مثلا تولدی چمیدونم جشنی چیزی🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان ماه من🌙🌙 مامان ماه من🌙🌙 ۲ سالگی
خلاصه که شب جنگی مون هم گذشت ،فردا عصرش دخترم چون بیحال بود دوبار خوابید،هر دوبار به حالت تشنج یهو تو خواب پرید دستاش از هم باز شد و یاو ونشتناک فقط جییغ میزد،من گفتم تشنج ولی مامانم و مادرشوهرم گفتن ترسیده بچه،دیگه تحمل نکردم بچه رو بعل کردم با مامانم بردم مطب دکتر مغز و وعصاب که قبلا گیبردمش،حالا دقیقا همون روزی بود که عابر بانکاا قطع بود،خدایا بی پول چه کنم،حدود ۱۵۰۰داشتم ولی کم بود
خلاصه رفتم مطب ،دخترم فقط جیع،پون خیلی درد داشت،۵۰۰ویزیت دارم رفتم پیش دکتر گفت باید نوار مغز بگیری بعد آزمایش تا ببینم تشنج هست یا نه،خدایا با کدوم پول،گفتم خانم دکتر پول نوار مغز ندارم،گفت برو هر وقت پول داشتی بیا😭الهی خیییر نبینه منطورم این بود که مثلا کارت ملی بگیره من یکی دو روز بعد برم بهش پول بدم تا بانکها وصل بشه،خلاصه گفت اول برو ازمایش بده،نمیدونید با چه وضعی این بچه رو بعل کردم تا آزمایشگاه پیاده رفتم،یعنی قوت به جونم نبود،شوهرمم شب کار بود،آزمایش گرفتم و زنگ زدم به یکی از اقوام ۵تومن برام ریخت،خلاصه نوار معز گرفت و گفت تشنج نیست و ترسیده،تو آزمایشش هم عفونت نشون داد،گفت ببر بستری،خلاصه اوردیم ۱۷شهریور بستری یه شب تو بخش عمومی و یه شب هم ایزوله بستری شد و مرخص شد
یه قرص به داروهاش اضافه شد واس همین حالت تشنج ،که فعلا باید کم کم تا آخر شهریور قطع بشه،این وسط هم هر هقته باید میبردم بیمارستان سوختگی واس نشون دادن زخمش و چکاپ
اثاث کشی هم این وسط داشتم،دخترم تو دوران سوخکگیش اصلا غذا نمیخورد،انتی بیوتیک داشت،اسهال شدید،این وسط سرماخوردگی وحشتناک،یعنی نگم براتون که چطور جیع میزد،از صبح تا شب،الان شکر خدا بهتره،ولی هنوزم جیع های بدی میکشه،نمسدونم جرا،فقط میدونم از بعد سوختگی عصبی شده
مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
بچه ها در مورد تایپیک قبلیم
من اکثرا ۹۰درصد لباسای بچه ها رو از ایپک پالاس میخرم
اونجا هم یه مغازه ای هست که انصافا خیلی قیمت هاش منصفانه هست
و جنس خیلی خیلی خوب
در واقع از نوزادی پسرم مشتریش هستم
پارسال که پسرم کوچیک بود همین بیلر رو نشون داد گفت اینو جدید آوردم ازش ببر چن سال میتونی استفاده کنی
گفتم نه خیلی بزرگه
گف از من بشنوی بخر نگهدار برا سال بعدش
گفتم اصلا ازاین کار خوشم نمیاد من میگم هر لباسی رو تو زمان خودش نسبت به بدن بچه بخری
خلاصه
هفته پیش من داشتم از همون مغازه خرید میکردم الان مغازشون رو بزرگ کردن و لباساشون هم زیاد کردن
این بیلر رو پشت یه سری سرهما دیدم با خودم گفتم اینو پارسال میگف ببر نبردم ببین کسی نخریده گذاشتن لای این همه لباس
تا اینکه جمعه رفته بودیم گردش
تن پسرم یه سرهمی نخی کرده بودم
دیدم بیرون بخصوص زمستان تن بچه سرهمی یا بیلر خیلی خوب میشه
ولی برا بیلر های کتان یا اپنیکیا نمیشه از زیرش لباس تنش کرد دوس ندارم
یهو یاذ این بیلر افتادم ب شوهرم گفتم مغازه ای که من خرید میکنم یه بیلر هست
از زیر اون میشه لباس دیگ هم تنش کنی و کلفت نباشه
حتما میرم میخرم
مامان omide zendegim مامان omide zendegim ۲ سالگی
تجربه ی من در از پوشک نگرفتن!
دختر من تیر ماه که دو سالش تموم شد چون تابستون بود خواستم از پوشک بگیرمش
با توجه به اینکه از یک سالگی روش گار کرده بودم. فرق جیش و پی پی رو میدونس. از پی پی نمیترسید.
تو حموم که پوشک نداشت تو وان جیش نمیکرد میگف جیش دارم میومد بیرون جیش میکرد. تو خونم هر از گاهی قبل پی پی میگف

تنها مشکلم این بود که رو قصری نمینشست. یعنی کلا بدون پوشک سر پا دسشویی میکرد، هر دو رو.
خلاصه من هپه چی رو اماده کردم و چهارشنبه بود که میخواستم جمعه فرشارو با همسرم جمع کنیم و شنبه دیگه بسم... بگمو شروع کنم .
چهارشنبه شب با دخترم حرف میزدیم گفتپ دیگه پوش پوش هاگون دارن تموم میشنو دیگه تو هم بزرگ شدی و مثل فلانی تو قصه دیگه پوشک نمیبندی و پستچی قرار برات مثل جی جی( شخصیت کارتونی مورد علاقش) سوپرایز بیاره و کلی داستان دیگه که امادش کنم. بعد یهو این برگشت گف نه ماما من هنوز کوچولوم، بگو بابا پوش پوش بخره! بعد من شوک شدم حالا شبش با شوهرم حرف زدمو دیگه کلا منصرف شدم. تا الان، ولی واقعا الان خیلی فرق کرده ،راحت میشینه رو قصری و هر دو مورد رو میتونه نشسته انجام بده،
الان یه مشکلی که داریم نمیره دسشویی، یعنی میگه پی پی دارم میگم مامان بریم دسشویی سریع میگه نه مامان نقاشیمو میکشم، از محیط دسشویی اینام نپیترسه بازیگوشی نمیزاره ،الان دارم رو این قضیه کار میکنم که بفهمه دسشویی داشت باید بره، خیلیا میگن گه تا در نیاری متوجه نمیشه ولی واقعا من حس میکنم اینکه اداب دسشویی رفتن رو قبل از پوشک گرفتن یاد بگیرن خیلی برا هردومون بهتره.
خوش حالم که عجله نکردم. و تا ۳ سالگی به نظرم هنوز وقت هست میتونم فرصت بدم تا آماده تر بشه‌.