مامانا من میخوام از تجربه زایمانم بهتون بگم اگر یک درصد بین سزارین و طبیعی دو دلید بخونید
من از اول بارداریم با یک ماما کلاسای خصوصی ورزش زایمان برداشتم و زیر نظرشون بودم برای زایمان طبیعی دیشب تو هفته ۳۹ و ۶ روز دردای من شروع میشه و سیر پیشرفتمم خیلی خوب بود جوری که تو یکساعت رسیدم به دردای پنج دقیقه یکبار و دو دقیقه یکبار و مامام بهم گفت چون خونتون نزدیکه بیمارستانه دو دقیقه یکبار شد برو بیمارستان همون موقع که من اماده شدم برای رفتن به بیمارستان کیسه آبم پاره شد و متوجه دفع مکونیوم غلیظ شدم و خودم‌ رو تو ده دقیقه به بیمارستان رسوندم و سزارین اورژانسی کردنم😭
و متوجه شدن بچه بد حال به دنیا اومده و سریع بردن ریه هاشو شست و شو دادن و با دستگاه اکسیژن منتقل کردن یه بیمارستان دیگه و تا الان من حتی یک ثانیه هم بچمو ندیدم😭
زایمان سزارین بر خلاف اینکه همه میگن راحته برای من واقعا وجشتناک و دردناک بود ولی اگر یک درصد هم پنجاه پنجاهید زایمان سزارین رو با همه ی درداش برای سلامتی بچه به جون بخرید زایمان طبیعی های الان خیلی پر خطر و پر ریسک شدن و واقعا معلوم نبود اگر من دیر تر میرسیدم بیمارستان چه اتفاقی میفتاد😭
حالام منت میذارید سر من اگر برای سلامتی بچم و اینکه صحیح و سالم بتونم بغل بگیرمش و مرخص بشه تو این ایام فاطمیه یک حمد شفا یا صلوات بفرستید، اجرتون با حضرت زهرا😭

۳۴ پاسخ

انشالله هرچه زودتر بغلش می‌کنی باحال خوب مرخص میشید

خوندم ان شاالله سالم و سلامت بغلش کنی بیایی خونتون

انشالله ب حق محسن بن علی. نگران نباش زود حالش خب میشه قوی پر قدرت میاد کنارت

انشالله که صحیح وسالم بغلش میگیری وبالب خندون میرید خونتون

خوندم عزیزدلم انشالله صحیح سالم بغلت میکنی باهم‌میرین‌خونه به‌حق فاطمه زهرا📿🤲❤️

من خوندم انشاالله که زودتربیادپیشت

کدوم بیمارستان بود زایمانتون؟

انشالله خیلی زود خوب میشه عزیزم نگران نباش

انشاالله زود میاد بغلت اینارو فراموش میکنی🥹

وای عزیزم دیدم تو پیج ریحانه گفته بود

مبارکت باشه عزیزم انشاله که بزودی و بسلامتی بغلش بگیری. برات حمد خوندم و صلوات فرستادم. صدقه بذار کنار

خوندم گلم ایشالله بچتو به سلامتی بغل میگیری میاری خونه🥹🥹🥹با دل خوش

آخی . عزیزم نگران نباش . تو آشنا هامون اینجور بود حتی چند بار شستشو شده بود ماشالله الان دبستانیه . 🌸

عزیزم ان شاءالله که صحیح وسالم درپناه پروردگار با نی نی قشنگت به خونه برمیگردی نگران نباش نی نی حالش خوب خوب میشه خدادلتو شاد کنه

عزيزم اسم ماماهمراهت چي بود؟

انشالله ب حق این شب های عزیز خودت و نی نی هردو صحیح و سالم از بیمارستان مرخص بشید

ان شاالله که صحیح و سالم بغل میگیریش عزیزم و با هم میرین خونه.

حرکت‌هاش خوب بود قبل از کیسه اب؟

بگردم چقدر اذیت شدی،انشالله که بچتو صحیح و سالم بغل بگیری دلت اروم بشه

عزیزم تبریک میگم الهی بسلامتی بغل بگیریش ...هم صلوات دادم هم حمد و آیه الکرسی خوندم برای نی نی خوشگلت ...حرکات بچه خوب بود تو همین شرایط؟

عزیزم من کاملا درکت میکنم منم برای زایمان طبیعی آماده بودم ولی بچم بریچ موند نچرخید مجبور شدم بااینکه ازسزارین می ترسیدم.سزارین بشم و اون لحظه دکتر گفت باید سزارین بشی فقط برام سلامتی بچم مهم بود😭

خوندم انشالله سالم و سلامت بغلش بگیری

عزیزدلم🥲چقدر استرس کشییییدی خداااا
انشاالله که خدا کمک میکنه و زوده زود میاد تو بغلت ارامشت روحفظ کن العی،شکر بخیر گذشته و چیز جدی نیس گلم

انشالا به زودی بقل بگیریش عزیزم🙏

خوندم عزیزم انشالله با سلامتی بغلش بگیری

انشاالله به زودی بغلش میگیری، نگران نباش ، به خدا توکل کن و استراحت کن عزیزم با روحیه ب خوب پذیرای جوجو باش

الهی عزیزم♥️ انشاالله که توی این ایام عزیز خدا نی نی توسلامت نگه داره گلم نگران نباش🌹

خودت فهمیدی بچت تو شکمت دفع داشته؟

توکل برخدا انشالله جفتتون سالم میرید خونه بسپار ب حضرت زهرا

خوندم ❤️❤️

ایشالله که زود زود بچه رو در سلامتی کامل بغل میگیرین

خودش

انشاالله بسلامتی مرخص میشه خداهوپش داده و نگهدارشه عزیزم توکل بخدا

عزیزم امیدوارم هرچه زودتر ،سالم وسلامت با نی نی گلت مرخص بشین برین خونتون

سوال های مرتبط

مامان 🩷👧🏻ronisa مامان 🩷👧🏻ronisa ۷ ماهگی
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان جوجو 😶‍🌫️ مامان جوجو 😶‍🌫️ ۷ ماهگی
تجربه زایمان من پارت اول
من بارداری راحتی داشتم و خدا رو شکر همه چیز در سلامتی گذشت.هفته ۳۹ رفتم معاینه داخلی تحریکی، دکتر گفت آماده نیستی برو هفته دیگه بیا. من کل بارداری برای زایمان طبیعی خودم و آماده کرده بودم و پسرم بچه اول من هست. من ایران نیستم، و اینجا تا ۴۰ هفته ات پر نشه هم اجازه سزارین نمیدن ظاهرا.
خلاصه من رفتم هفته بعد برگشتم، گفت هنوز آماده نیستی، برات نوبت بزاریم بیمارستان که القای زایمان کنیم یا سزارین بشو . من آدم بیمارستان و جراحی نیستم و خیلی از سزارین میترسیدم، گفتم یه سونو آخر منو بفرست ببینم وزن بچه ام چقدره چون ۳۷ هفته ۳۸۰۰ بود، تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم.
همون روز رفتم سونو و بله شازده وزنش بالای ۴ کیلو بود، همونجا خانم سونوگرافی گفت شک نکن برو سزارین. دیگه خودم و شوهرم و مهمتر دکترم به این نتیجه رسیدیم که زایمان پرریسکیه و دکتر گفت بهترین گزینه سزارین هست چون درد و میکشی و شانس طبیعی پایینه در نهایت ۹۰ درصد سزارین اجباری میشی و برای خودت و نی نی هم چالش و ریسکش بالاس.
برای ۴۰ هفته و ۱ روز که بشه ۲۱ فروردین نوبت سزارین من شد ساعت یک ربع به ۱۰ صبح به وقت اینجا.
#زایمان #سزارین
مامان فندق.کوچولو مامان فندق.کوچولو ۶ ماهگی
#زایمان طبیعی ۲
من ساعت یک شب بستری شدم و درد هام با آمپول فشار شروع شد( که البته سرم هست ) ... من هیچ درد زایمانی نداشتم ودهانه رحم یک سانت بود و سر بچه به خاطر بزرگ بودن درست وارد کانال زایمان نشده بود ... تا صبح همه چی خوب بود بهم چند تا قرص دادن و چون کیسه آب سالم بود درد زیادی حس نمیکردم ... ساعت ۱۲ صبح پزشکم اومد و کیسه آبم پاره کرد و بهم گفت ۱۸ ساعت دیگه معلوم میشه طبیعی یا سزارین هستی اگه توی این زمان دهانه رحم ۴ سانت شد طبیعی و اگر نه که سزارین ... یکی از ماما ها بیمارستان بهم گفت اگه دوست دارم میتونه ماما همراهم شه و من هم قبول کردم ... و از اون موقع باهام ورزش های زایمان و کار کرد ، گل مغربی برام گذاشت که تا شب از یک سانت رسیدم دو نیم سانت ... چون من هیچ دردی از خودم نداشتم و همش کار آمپول فشار بود دوز دارو بردن بالا از دوز دارو رسید به ۲۴ قطره در ساعت هر ۵ دقیقه درد کل شکممو می‌گرفت و اصلا نمیتونستم بخوابم ... با کمک ماما حدود یک ساعت از ۹ تا ۱۰ شب خوابیدم ... از ده به بعد پاشدم دوباره به ورزش کردن ... یکی از ورزش ها که خیلی خوب بود مدل دسشویی ایرانی یا اسکات زیر دوش آب گرم بود که هم درد و کم می‌کرد و هم سر بچه یکم اومده بود پایین ... دیگه صبح شده بود حدود ساعت ۵ که باز معاینه کردن و شده بودم ۴ سانت اما دیواره رحم همچنان سفت بود. معاینه توی بیمارستان خیلی با معاینه مطب فرق داشت توی مطب پزشک با آرامش و آروم اینکارو میکنه اما تو بیمارستان ماما با وحشی گری این کارو میکنه تا دیواره رحم تحریک شه
مامان هدیه خدا مامان هدیه خدا ۱ ماهگی
سلام مامانای عزیزم منم دو روز پیش زایمان کردم و اومدم از تجربه ام بگم براتون از حدود ۳۶ هفته دردهای گاه و بیگاه و نامنظم داشتم زایمان قبلیم طبیعی بود و این دفعه هم تصمیم خودم برای طبیعی.
تو این یه هفته آخر دردا بیشتر شد ولی نامنظم.
۳۸ هفته و ۶ روز با ان تی بودم که ساعت ۲ و نیم شب دردام شروع شد خب چون اولش بود گفتم اگه ادامه دار شد برم دکتر چون تقریبا شبها یک ساعتی درد داشتم ساعت ۴ همسرم رو بیدار کردم و بچه ام رو سپردم به مامانم و رفتیم بیمارستان مادران.حدود ۵۰ دقیقه من رو معطل کردن و گفتن که مریض اورژانسی کیسه آب پاره داریم به من توجهی نمیکردن گفتم خب من هم درد دارم ولی هی واکنشی نداشتن بعد از ۵۰ دقیقه که از حضورم میگذشت تو بیمارستان تازه صدام کردن برای معاینه
گفتن ۷ سانتی چرا اینقدر دیر اومدی و من بهشون گفتم که والا ۵۰ دقیقه است بیرون نشستم فقط.
خلاصه با عجله و هول هولی کارای اولیه رو کردن و من رو فرستادن اتاق زایمان. از شانس دکترمم اشتباها رفته بود یه بیمارستان دیگه و نرسیده بود و به خاطر این که دکتر برسه نمیذاشتن من تکون بخورم و طاق باز خوابیده بودم و ان اس تی بهم وصل کردم.خیلی احساس دسشویی داشتم ولی اجازه ندادن که برم خلاصه دکتر بیست دقیقه به ۷ رسید و اول کیسه آب رو پاره کرد که متاسفانه مکونیوم دفع کرده بود ولی دکتر گفت تا ۱۰ دقیقه دیگه زایمان میکنی برای همین سزارین نمیبرم تا این جای کار دردا خوب بود یعنی قابل تحمل بود و هر ده دقیقه ولی وقتی فول شدم و سر بچه اومد پایین دیگه نمیشد تحمل کنم و فقط جیغ میزدم که این مرحله شاید حداکثر ۵ دقیقه طول کشید دیگه بعد از اون تمام دردها تموم شد و حس خوبی بود امیدوارم که خدا به همه کسایی که دوست دارن طعم مادر شدن رو بچشونه
مامان هانا💕 مامان هانا💕 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی من پارت 2
ماما همراهم گفت برو زایشگاه ولی من بالا سر مریضم که از دیروز درد داره ممکنه نرسم بیام کسی رو بفرستم من حدودا یکساعت و ربع طول کشید تا رسیدم بیمارستان کیف و ساک زایمان و همه چی رو برداشتم و تو این مدت همچنان آبریزش واضح داشتم طوری که هر چی دستمال میزتشتم خیس میشد لباس زیرامم کامل خیس میشدرسیدم زایشگاه و معاینه شدم ساعت 12.30بود گفتن بله کیسه آبه و چهارسانت پنجاه درصد خوبی هستی یعنی دهانه رحم پنجاه درصد نرم شده کارای بستری انجام شد و وارد اتاق شدم تا ماما همراهم جانشین فرستاد شد یک و بیست دقیقه تو این تایم من درد نداشتم و فقط آبریزش ...ان اس تی گرفتن خوب بود ماما همراه رسید و بلافاصله آمپول فشار رو شروع کرد با دو قطره تا دردام موثر بشه و شروع کردیم ورزش تخصصی چون سر بچه بالا بود چند دقیقه بعد دردم شروع شد ما ورزش کردیم تا دو و ربع اینا ..دیگه دردام زیاد شد و دو ربع دیدم احساس دفع دارم که فهمیدم نزدیکه بلافاصله معاینه شدم گفت فول شدی به دکتر سریع خبر دادن با تعجب گفته بود چ زود من راه بیفتیم الان پس😅 خلاصه من تا دو چهل زور نمیزدم منتظر دکتر بودیم ...