اینجا می‌نویسم ک یادم نره. حالم از بچه و بچه داری بهم میخوره. دلم میخواد همین الان هم من بمیرم هم پسرم. اگ همینجوری ادامه پیدا کنه و مشکلات تموم نشه یه شب اول پسرمو بعدم خودمو خلاص میکنم. دیگ نمی‌کشم دیگ کم آوردم. کاش بمیرم انشاالله

عزیزم نمی دونم چی کشیدی اما باید بخوابی ببین بچه ات چرا نمی خوابه اگه امکانش رو داری ببرش یه دکتر خوب کمکتون کنه چون کمبود خواب کل سلول های مغز رو از کار میندازه دعا می کنم خدا خودش مشکلاتت رو هم حل کنه

عزیزدلم اینجوری نگو هر چقدرم سختی بکشی این بچه پشت و پناهی جز تو نداره.میدونم سخته ولی فقط به فکر ارامش بچه ات باش عزیزم.به دنبال ارامش خودت و بچه ات همین.

هعی خدااا

نگو عزیزم درست میشه مشکل اصلی اون حساسیتس کارو برا ما سخت تر کرده هرچی به د‌و سالگی نزدیک تر میشیم کمتر میشه به خدا توکل کن یکم آرامش داشته باش حال پسری هم بهتر میشه

بچت آلرژی یا رفلاکس نداره
بچه که اینقدر شب بیدار میشه قطعا برگشت اسید معده اذیتش می کنه ،
باید دارو بخوره

الهی چقد سخت درکت میکنم بچه منم شبا خواب ناارومی داشت تا صبح چندبار پا میشد انقد دکتر بردم نمیدونستم رفلاکس داره یا الرژی داره یا گشنش میشه اخرم نفهمیدم با شوهرم چله سوره لقمان گرفتیم تا چهل روز خوندیم خداروشکر خیلی بهتر شده بعضی شبا فقط یه بار پا میشه

خیلی از حرفتون ناراحت شدم واقعا سر صبح خدا وند برای هر کسی یک سر نوشتی گذاشته از نعمتی که خدا داده بهتون باید درست مواظبت بشه اینقدر ها حسرت همین شب بیداری رو دارن می‌کشن

عزیزم این حرفو هیچ وقت نزن خداروشکر کن بچه داری بخدا پسر منم خیلی اذیت می‌کنه و شباهم اصلا نمیزارع بخابم بچه دیگه نمی‌فهمه که

عزیزم تاپیکاتو خوندم به نظرم نصف عذابی که داری میکشی سر حساسیت زیادت واسه بچست،تا یه ذره حالش از حالت نرمال درمیاد تو داغون میشی،خانوم اینجوری که بدتره،داری از عشق زیادت به خودتو بچت آسیب میرسونی به حدی که راضی به مرگی،همه بچه ها یه جوری دردسرای خودشونو دارن،اصلا بچه حال روحی تورو میبینه بدتر به هم میریزه،سعی کن یکم اروم باشی.بچه داری آسون بود که نمیگفتن بهشت زیر پای مادراست

خدا نکنه .....خدا بهت کمک کنه انشالله

میدونم عزیزم درکت میکنم بچه بزرگ کردن سخته وای ب حال اینکه اذیتم کنه
ولی اینجوری نگو ،اون طفلی هم دست خودش نیس که از قصد اینجوری نمیکنه که،تو بدنیا آوردیش در برابرشم مسئولی، اون جز تو هیچکیو نداره نزن این حرفو 🥺🥺خدا قهرش میگیره

خواهر هر کدوم مون ی جور باید تحمل کنیم این چ حرفیه میزنی ک آخه بمیری بچت بدون تو چ کنی
میگی بارداری و... من تو با داریم س ماه استراحت مطلق شدم تو 32هفته دهانه رحمم باز شد از این بیمارستان می فرستادنم ب اون بیمارستان آخرش 36هفتگی زایمان کردم
بعد ک ب دنیا اومدنش ی هفته بیمارستان بودیم
رفتیم خونه و چن روز بعدش دوباره کارمون ب بیمارستان کشید بچم گذاشتن تو دستگاه
پنج ماهش شد یک ماه بستری شد ای سیو و بیمارستان بعدم قرنطینه شدیم تا دو سه ماه حالا هم ک زمستون شده ب خاطر ریه هاشو باید مواظبش باشم 🥴

چرا خانوم چیشده عزیزم که ب این جا رسیدی اخه

چرا عزیزم چیشده اینجوری نگو تروخدا🙁