۱۰ پاسخ

حتما دکتر برو و بیان کن مساله رو

کلا از جو های سمی بیا بیرون، راحت تری.اگه یه مهمونی و همنشینی با اونا باعث میشه اینقدر به هم‌بریزی اون گروه ارزش دورهم‌نشینی نداره..یا خیلی پُز میدن یا خیلی نیش کنایه میزنن!! یا توی روی ادم بدی زندگی خودت میگن! چه فایده داره این گروه ها......همش هم فقط نقش بازی میکنن،بری تو زندگی شون از نزدیک ببینی متوجه میشی همه حرفاشون الکی بوده

طبیعیه نگران نباش منم ۴ تا ۶ صبح گریه میکردم و حساس شده بودم بخاطر هورموناست یکی دوماهی همین حساسیتا رو داری

نینی که به دنیا بیاد دیگه فقط این برات مهمه که تو الان یه مادری و باید به کوچولوت برسی به هیچ چیز دیگه فک نمیکنی....بعد که کوچولوت کمی بزرگتر شد برنامه هاتو کم کم وارد زندگیت میکنی الان فقط به این فک کن که بهترین شرایط برای کوچولوت فراهم کنی که رشدخوبی داشته باشه

منم مثل توام یه پسره ۱ساله دارم یه بچمم تو شکمم ۲۶ هفتمه هی میگم خوشبحال بقیه چ راحت دارن زندگی میکنن میگردن میچرخن برای من دوساله زندگی محدود ب خونه شده

عزیزم این چه حرفیه تو مادر شدی و از این روزای شیرین اما به گفته ی ی سریا روزای سخت لذت ببر دیگه این روزا تو زندگی تکرار نمیشه اما اگه نتونستی کنار بیای ی دکتر برو شاید افسردگی دوران بارداریت باشه به خاطر تغییرات هورمونیت

عزیزم طبیعیه،هورمون ها توی بارداری خیلی بهم میخوره،اینکه ی لحظه احساس شادی میکنی ی لحظه غم وناراحتی طبیعیه،ناراحت نباش،ب این فکر کن ک خدا یه نعمت بزرگ بهت داده ک خودش آرزوی خیلیاس،خداروشکر،من توی اطرافم چن تاآدم دارم ک مشکل نازایی دارن،اگه اونا رو میدیدی واسه هرلحظه بودن کناربچه ات ونینیت خداروشکر میکردی،برااوناهم دعا میکردی،خودتو سرگرم کن،باورزش بیرون رفتن آشپزی آرایش رقص...فقط خودتو بابقیه حتی یه زن حامله دیگه مقایسه نکن

این حس های مختلف طبیعیه
منم همینجوریم علاوه بر اینکه ناخواسته بوده

اگ دبدی بهترنشدی وادامه داشت حتمابرودکترعزیزم منم مثل شمابودم همین عوارض بارداریه

منم گاهی به این چیزها فکر میکنم تنها نیستی
ولی ما تو زندگی بقیه نیستیم اونا هم دردهای خودشون رو دارن
اگه فکر میکنی مشاوره حالتون بهتر میکنه چرا که نه؟! برو و حرف بزن و سبک تر میشی

سوال های مرتبط